فیلم جدید باران کوثری با بازی جنجالی | معرفی و حاشیه های فیلم چرا گریه نمیکنی؟
چرا گریه نمیکنی دومین فیلم علیرضا معتمدی، نویسنده و منتقد پیشین سینمای ایران است که در جشنواره چهل و یکم فیلم فجر حاضر شد و کلی حاشیه همراه داشت. حالا این فیلم در اکران عمومی است. در این مطلب به حواشی و اطلاعات و نقدهای این فیلم پرداختیم.
خلاصه داستان فیلم چرا گریه نمیکنی به همین سادگی است؛ علیرضا بعد از از دست دادن برادرش نمیتواند گریه کند. دوستانش با راههای مختلف از او دعوت میکنند تا گریه کند… این دومین فیلم علیرضا معتمدی در مقام کارگردان است. فیلم قبلی معتمدی با نام «رضا» مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و یکی از فیلمهای پرفروش گروه هنر و تجربه بود.
بازیگران و عوامل فیلم چرا گریه نمیکنی؟
بازیگران فیلم چرا گریه نمیکنی: علیرضا معتمدی، فرشته حسینی، باران کوثری، هانیه توسلی، علی مصفا، مانی حقیقی، لیندا کیانی، نهال دشتی و امیرحسین فتحی
نویسنده و کارگردان: علیرضا معتمدی، مدیرفیلمبرداری: علی تبریزی، تدوین: میثم مولایی، صدابردار: امین میرشکاری، طراح گریم: عظیم فراین، طراح لباس: آرام موسوی، طراح صحنه: پوریا اخوان، علیرضا معتمدی، جلوههای ویژه کامپیوتری: حسن نجفی، جلوههای ویژه میدانی: آرش آقابیگ، هماهنگی تولید: امیرمهدی نوری، مدیر تدارکات: سعید رضوی، عکاس: زهرا مصفا، مشاور رسانهای: آیدا اورنگ، طراح گرافیک: حمیدرضا بیدقی، تهیهکننده: رضا محقق.
نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم چرا گریه نمیکنی؟
خبرگزاری ایسنا
علیرضا بهرامی | فیلم چرا گریه نمیکنی؟ هم در سناریو و هم در ساخت، تقریبا تمامی نشانههای یک فیلم فانتزی را دارد اما درواقع اثری است فلسفی با مطالعه نحلههای عرفانی و مبانی خودشناسی. شخصیت اصلی داستان که پس از ضربه هولناک فقدان برادر کوچکترش تمام باورهای خود را نسبت به زندگی از دست داده است، انگار با بیمحلی کل هستی را به چالش میکشد. اطرافیانش که هم برای او و هم برای مخاطب بهشدت نخواستنی هستند، اتفاقا همگی انسانهای نازنینی هستند که در اطراف همه ما دیده میشوند. اینها یعنی نمایش جور دیگر دیدن، بدون دستیازی به خشونت، بزهکاری و خونریزی. جالب آنکه در این کشاکش، اینبار عشق نه در قامت نجاتدهنده، بلکه عملا در قالب هیولایی ظاهر میشود که هر چه میکشیم، از اوست.
باشگاه خبرنگاران جوان
مینو خانی | احساس کردم که فیلم چرا گریه نمیکنی؟ میتواند به جامعه در حال گذار ایران شبیه باشد. فردی که یک روزی احساس مسئولیت در قبال برادرش داشت و او را از دست داده، به پوچی رسیده است. این فرد دلش نمیخواهد به هیچ کس و هیچ چیز وابسته شود. در نتیجه، میخواهد این رها بودن را در همه ارتباطش اعمال کند. من حتی احساس کردم این فیلم میتواند به جامعه در حال گذار ایران شبیه باشد. نسل جوانی که دوست ندارد به چیزی و کسی تعلق داشته باشد، در عین حال میخواهد آدمهای اطرافش داشته باشد.
سایت میدان آزادی
ایمان سرمدی | با وجود مضمون و خط قصه آمیخته با فقدان، ما با فیلمی تلخ و سیاه طرف نیستیم. فیلم همچون شخصیتِ اصلی آن (علی) از آن جنس افرادیست که در جمع، همه نگاهها را به سمتش میکشاند و خنده میگیرد و لحظههای مفرَّحی را برای دیگران ایجاد میکند. اول نمیخواهید جدیاش بگیرید از بس رها و فارغ از خوب و بد دنیاست. بعد آنهایی که نزدیکش میشوند تازه میفهمند که دردی نهفته دارد و او حتی به این درد نهفتهاش هم بیاعتناست. دیگران اما دورش میچرخند و سعی میکنند او را از این وضعیتی بدی که دارد خلاصش کنند و این طور داستان پیش میرود. علی میخواهد دیگران رهایش کنند ولی در این خواستن هم بیانگیزهست، طوری که کلید خانهاش را همه دارند و هر موقع بخواهند به خانه او سر میزنند.
سینماخانه
حمید عبدالحسینی | یک فیلم کوچک و کم ادعا اما به اندازه و موثر که به خوبی در ارتباط با مخاطب کار میکند و علی رغم شخصیت محور بودن فیلمنامه، دچار ملال و خستهکنندگی نیست. حضور کارگردان که اینجا نیز مشابه فیلم اول اش، خود بازیگر نقش اصلی است از جمله نکات مثبت و کارای فیلم است که به خوبی زیر و بمهای کاراکتر علی را به ظهور و بروز میرساند و نمودار مناسبی از مناسبات رفتاری و روابط را در مواجهه با دیگر شخصیتها به نمایش میگذارد. درخصوص سایر آدمها نیز فیلم در بازیگر گزینی و هدایت آنها موفق است و خلاقیتهای پردازش کاراکترها را در فیلمنامه به اجرا پیوند میزند.
فیلم درشروع درگیر کننده است و هرجا که لازم به دادن اطلاعات در خصوص شخصیت محوری دارد را نه به صورت رو و شعار که با ترفند صحبت با روانشناس طرح میکند تا بیننده با شناخت کاملتری به دنبال کردن شخصیت علی در طول فیلم بپردازد. با اینکه فیلم در درونمایه به موضوع تلخی میپردازد و از یک عارضه روحی سخن میگوید اما زاویه دید فیلمساز به مسأله، آمیخته به یک نوع رهاشدگی و بیانی طنز است که قصد دارد مسائل و مشکلات مختلف را به هجو بکشد و در کنار گریستن از خنده نیز سخن به میان آورد. هر چند که تغییر زاویه دید شخصیت اصلی فیلم به زندگی در پایان، آنچنان که باید و شاید دارای منطق دراماتیک نیست اما با این همه «چرا گریه نمیکنی؟» از جمله فیلمهای قابل تأمل و دوست داشتنی جشنواره چهل و یکم است که ما را با خود همراه میکند.
خبرنامه دانشجویان ایران
محمد قربانی | این فیلمی چیزی از سینما ندارد؛ بنابراین من مجبورم حرف بسازم و با حرفهای فیلمساز در فیلم همراه شوم؛ زیرا این فیلم یک بیانیه عصبانی و کودکانه است که فیلمساز چون نتوانسته بهصورت مستقیم بیان کند، احتمالاً پشت عناوینی همچون پستمدرن پنهان شده است. بهطورکلی دوستان آقای مانی حقیقی به این فضا علاقهمند هستند و فکر میکنند هر ملغمهای را که رنگ کنند میتوانند پستمدرن بنامند و بعد بگویند شوخی کردم، چون فکر میکنند اینگونه حرفزدن بهایی ندارد. فیلمساز باید از زیست بگوید؛ اما هر زیستی شایسته هنر نیست؛ در سکانسی دختر میگوید ما گاویم پسر نیز میگوید ما الاغیم و بعد نتیجه میگیرد حیوان نباید حیوان را بخورد و این دیالوگ در توجیه گیاهخواری است؛ اما فیلمساز نباید این روایتها را تعمیم دهد؛ در حقیقت فیلمساز میخواهد آنچه را از زندگانی فهمیده است بیان کند؛ ولی زندگی را نفهمیده است.
چارسو پرس
مصطفی محمودی | معتمدی در فیلمنامه خود شوخیهای خطرناکی نیز با برخی مقولات مورد احترام جامعه انجام داده که چندان پسندیده نیست و آرزو میکردم وی بدون حرکت به سوی موضوعات یاد شده فیلمنامه و فیلم خود را پیش میبرد: صحنه حضور علیرضا در یک هیات مذهبی و بستری شدنش در اتاق سرم مجاور هیات، صحنه حضور علیرضا و عمه بر سر مزار و یله دادن و تخمه شکسن علیرضا در آن مکان، صحنه قرآن خواندن امیرحسین بالای قبری که با همکاری علیرضا حفر شده و وی در آن خوابیده تا با مفهوم مرگ راحتتر کنار بیاید و صحنه حضور توامان زن عقدی و زن مثلا صیغهای علیرضا به همراه وی در منزل از جمله شوخیهایی است که خط قرمز عقاید شرعی و اخلاقی محسوب شده و معتمدی به شکلی از این خط قرمزها عبور کرده است.
اما فینال قصه و صحنه پایانی همانجایی است که فیلمساز و نویسنده فیلمنامه جریان روشنفکری مدرن این روزها را ریشخند کرده است، آن همه تلاش سخت و سنگین و طاقتفرسای بیحاصل برای گریه کردن و یک رخداد بیاهمیت و بچهگانه که موجبات گریه را فراهم میسازد و شاید هوشمندانهترین پایانی است که میتوانستیم برای چنین روایتی متصور باشیم و خوشبختانه این اتفاق در پایان «چرا گریه نمیکنی» رخ داده است.
خبرگزاری تسنیم
مریم فلاح | معتمدی، علیرضای داستانش را وادار به تلاش میکند. او را وامیدارد که یکبار دیگر با زندگی بجنگد. او باید بدود تا به نتیجه برسد. این بار زندگی برای او به پهنای یک زمین ورزش تعریف میشود. اما نتیجه این همه دویدن و جنگیدن باید چه باشد. علیرضا نباید برنده این پهنه باشد هر چند که تمام توانش را به کار برده باشد و خود را مستحق شکست نداند. او باید در این شکست بار دیگر احساساتی چون عصبانیت، خشم، حیرانی، یاس و دل شکستگی را تجربه کند. تجربهای که با مرگ برادرش با ذره ذره تار و پود روحش آن را چشیده بود و حالا یکبار دیگر دنیا نتیجه تلاش او را پس میزند. و این بار او موفق میشود صدای هق هق بغض فروخوردهاش را بشنود.
خبرگزاری فارس
نفیسه ترابنده | مشخص نیست چگونه فیلمساز ادعای نقد فضای شبهروشنفکری مدرن را دارد درحالیکه در تمام ۹۰ دقیقه شخصیتی را به تصویر میکشد که تمام قد پیرو همین جریان است و در آخر نیز فیلم پایان خاصی در جهت تحول او ندارد. حتی سکانس پایانی فیلم تأیید ضمنی بر بیهوده بودن همه چیز است؛ آنجا که بعد از ۹۰ دقیقه تلاش اطرافیان علی او در نهایت به بهانه یک اتفاق بسیار ساده و کودکانه اشک میریزد. در یک کلام باید گفت فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» فیلمی فاقد هرگونه ارزش ساختاری و محتوایی است که تماشای آن روح مخاطب را میآزارد.
حاشیههای فیلم
علیرضا معتمدی هفتم دی ۱۴۰۱ اعلام کرده بود فیلمش نمیتواند در جشنواره باشد چون پیشتر در جشنوارههای خارجی رونمایی شده و طبق آیین نامه فجر نباید وارد جشنواره شود. مدیر دبیرخانه جشنواره بینالمللی فیلم فجر اعلام کرد پیشاز این نیز فیلمهای مختلفی با وجود نمایشهای محدود داخلی یا خارجی در جشنواره فیلم فجر نمایش داده شدهاند و مشکلی برای حضور فیلم «چرا گریه نمیکنی» در این دوره جشنواره نیست.
بازیگران فیلم در نامهای سرگشاده از حضور در جشنواره فجر انصراف دادند. نامهای که حاشیهها و واکنشهای بسیاری در پی داشت.
نشست مطبوعاتی فیلم «چرا گریه نمیکنی» بدون حضور کارگردانش برگزار شد در حالی که علیرضا معتمدی در سینمای رسانه حضور داشت.
حرفهای تهیهکننده فیلم در جشنواره فجر ۱۴۰۱
سیدرضا محقق | تهیه کننده فیلم چرا گریه نمیکنی:
من نمیتوانم برای آقای معتمدی تکلیف تعین کنم که بیاید یا نیاید. تهیه کننده صاحب اثر است و تصمیم میگیرد کاری در جایی باشد یا نباشد و من تصمیم گرفتم که باشد. این نگاه که تا اینجا می آیند و به داخل سالن نمیآیند، پاسخگو خودشان هستند.
حرفهای زیادی شنیدهام که می گویند از رانت استفاده کردید! اگر می خواهید با من دشمنی کنید شرافتمندانه دشمنی کنید. فیلم هایی که قبلا من ساختم پول تولیدشان ۴۰۰ میلیون تومان نشده این چه رانتی است؟ اگر کسی می خواهد در سینمای مستقل و خصوصی کار کند چون مخالف نظر شماست باید برای آن شائبه ایجاد کنید؟ من به عوامل گفتم اینجا میدان شماست و می دانم دوباره در سینما حضور پیدا خواهند کرد، ما در غم مردم شریک هستیم مگر میشود گفت ما جدا از مردم هستیم، کوچک همه مردم هستم.
من از همه عوامل «چرا گریه نمیکنی» که من را تنها گذاشتند، قدردانی می کنم. چراغ سینما را نمیتوان خاموش کرد. مسائلی مطرح شد و گفتند آقای معتمدی نمیدانسته که فیلم در جشنواره فجر ارائه شده، من پیامکی از او دارم که اعلام کرده نسخهای از فیلم را تحویل جشنواره بدهم. نباید وسط بازی کنیم!
کارگردان جایی نوشته بود که اجازه نمیدهد من از فیلمش به عنوان نردبان استفاده کنم؟ در حالی که ایشان از نردبان من بالا رفته است. نردبان را خداوند جلوی پای انسان میگذارد نه آنچه که یافتههای فکری خودشان است.
گفتند محقق داماد کسی است؟ من به داماد پاسدار بودن افتخار میکنم. من به هر چه بدست آوردم افتخار میکنم. من سینما را دوست دارم سینما عشق من است و شما نمیتوانید بگوید چرا عشقت را دوست داری؟ من هر کاری کردم بر اساس علاقه شخصی بوده است.
کجای دنیا بازیگران این میزان اظهارنظر میکنند؟ اگر سیاست را دوست دارید چرا نمیروید رجال سیاسی شوید؟ شما که تحریمهای ظالمانه آمریکا را می بینید چرا بر علیه آنان پست نمیگذارید؟ میترسید پروازهایتان به خارج از کشور به خطر بیفتد؟ من هر کاری از دستم بربیاید برای سینما انجام میدهم.
پاسخ کارگردان فیلم چرا گریه نمی کنی به حرفهای تهیهکننده
علیرضا معتمدی در پیج اینستاگرامش در واکنش به حرفهای تهیهکننده فیلم چرا گریه نمیکنی در جشنواره فجر ۱۴۰۱ یادداشتی نوشت که گزیدهاش را میخوانید:
گذشته از لحن ناپسندیده و زشتی که آقای سیدرضا محقق سرمایهگذار فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» در این چند روز درباره بازیگران فیلم به کار برده، ادعاهای بیاساسی را هم مدام درباره دستمزد بازیگران فیلم تکرار میکند که همه کذب محض است.
بازیگران فیلم «چرا گریه نمیکنی؟» برای همراهی و حمایت از من در ساخت دومین فیلمم پذیرفتند که با دستمزدی بسیار کمتر از آنچه در فیلمهای دیگر دریافت میکنند در این فیلم بازی کنند. سه نفر از آنها آقایان علی مصفا، امیرحسین فتحی و خانم نهال دشتی هم اساساً هیچ دستمزدی دریافت نکردند.
بهجز بازیگران، برخی دیگر از عوامل فیلم نیز به اعتبار دوستی و همراهی با من تخفیفهای قابل توجهی در دستمزد خود دادند تا شرایط ساخته شدن این فیلم برای سرمایهگذار و تهیهکنندهاش آسانتر شود.
هر کس به سهم خود کمک کرد تا این فیلم ساخته شود اما امروز آقای رضا محقق به جای تشکر و قدردانی از این گروه حرفهای و درخشان، درباره آنها و فیلمی که با عشق ساختهاند اینگونه با الفاظ و الحان ناشایست سخن میگوید.