اعتراف پسر ۱۷ ساله به قتل و زورگیری در شرق تهران
پسری نوجوان که در جریان سرقت موبایل مرتکب قتل شده بود، دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد.
پسری نوجوان که در جریان سرقت موبایل مرتکب قتل شده بود، دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد.
این متهم به قتل که چند روز پیش بازداشت شده چون ۱۷ سال دارد به جای بازداشتگاه آگاهی به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شده تا جرایم او مورد بررسی قرار گیرد.
این متهم که در شرق تهران دستگیر شده است در حالی با تماس یکی از دوستانش لو رفت که بیش از یک سال تحت تعقیب قرار داشت؛ اما ماموران پلیس با وجود اینکه تصویر او را در اختیار داشتند موفق به شناسایی و دستگیری او نشده بودند.
این نوجوان خلافکار زمانی دستگیر شد که فردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ گفت: یک سال و سه ماه پیش قتلی در پارک الغدیر اتفاق افتاد که عامل این قتل اکنون در یکی از پارکهای محدوده استحفاظی کلانتری ۱۳۶ فرجام است.
فرد تماسگیرنده حتی گفت متهم تحت تعقیب چه لباسی پوشیده است.
به این ترتیب ماموران پلیس با حضور در پارک مورد نظر متهم را که پس از قتل جوان ۲۴ سالهای فراری شده بود، دستگیر کردند.
اطلاعات موجود نشان میداد، متهم دستگیر شده بیش از یک سال بود که تحت تعقیب قرار داشت. او در پانزدهمین روز شهریور سال ۱۴۰۱ در پارک الغدیر با هدف موبایلقاپی به پسر ۲۴ سالهای حملهور شد؛ اما صاحب موبایل مقاومت کرد و به همین دلیل هدف ضربه چاقو قرار گرفت و موبایلش به سرقت رفت. پس از آن جوان مجروح به بیمارستان انتقال یافت و بر اثر خونریزی و جراحت وارده جان خود را از دست داد. به این ترتیب مهاجم که تا پیش از آن به اتهام حمله با سلاح سرد و سرقت گوشی تحت تعقیب بود با اتهام قتل روبهرو شد.
شاهدان ماجرا در مراحل اولیه تحقیقات گفته بودند: فرد مهاجم کمسن بود و با یک موتورسیکلت قصد سرقت داشت.
در ادامه تحقیقات جنایی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ تصاویر دوربینهای مداربسته را مورد بازبینی قرار دادند و پیبردند گفتههای شاهدان درست است. همچنین چهره ضارب را به دست آوردند و متوجه شدند پسری نوجوان است. ادامه تحقیقات منجر به شناسایی متهم نشد، با این وجود تلاش برای دستگیری او همچنان ادامه داشت تا اینکه فردی با پلیس تماس گرفت و او را لو داد.
متهم ۱۷ ساله پس از دستگیری به جرائم خود اعتراف کرد و گفت: راز قتل را برای یکی از دوستانم بازگو کرده بودم و احتمال میدهم او مرا لو داده باشد.
ماموران با تحقیق درباره فردی که پلیس را باخبر کرده بود، متوجه شدند حدس متهم درست است. دوست متهم در جریان تحقیقات گفت: متهم دوست خوب من بود و راز قتل را برایم فاش کرد؛ اما چند وقت پیش شنیدم پشت سر من صحبت کرده است و این خیلی ناراحتم کرد. من مدتها رازش را پیش خودم نگه داشته بودم؛ اما او به خاطر اختلافی که بینمان پیش آمده بود شروع به بدگویی کرد. وقتی شنیدم او پشت سرم حرف زده خیلی ناراحت شدم و دنبال این بودم که این کارش را تلافی کنم. خیلی با خودم کلنجار رفتم و دست آخر تصمیم گرفتم با پلیس تماس بگیرم و او را لو بدهم.
متهم دستگیرشده که در حال حاضر به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شده است، در بازجوییهای اولیه گفت: دو ماه بود که شروع به سرقت کرده بودم و در این مدت اگر کسی مقاومت میکرد با چاقو تهدیدش میکردم تا در مقابل خواست من تسلیم شود، اما آن روز مرد جوانی که در پارک الغدیر بود بیش از حد انتظارم مقاومت کرد. او را با چاقو زدم و فرار کردم. بعد از سرقت به محل برگشتم و دیدم افراد زیادی آنجا هستند. شاهد بودم مقتول را در آمبولانس گذاشتند و فهمیدم قتل انجام دادهام. گوشی را فروختم ولی پولش را خرج کردم. همیشه عذاب وجدان داشتم و نمیدانستم چه باید بکنم. فقط به ذهنم رسید ماجرا را به دوستم بگویم تا کمی بار عذاب از شانهام برداشته شود؛ اما هیچ وقت فکر نمیکردم که او یک روز مرا لو میدهد.