جذاب ترین سریال ۲۰۲۳ به انتخاب گاردین
گاردین فهرستی از ۵۰ سریال برتر سال منتشر کرده است که شما ۱۶ تای آن را میخوانید
دیدن اسامی سریالهای برتر و پیدا کردن نام سریالهای محبوبمان در بین این فهرست برای همه سریال دوستان و تماشاگران آن هیجانانگیز است و به نوعی جمع بندی تمام آن چیزی است که در یک سال گذشته بر دنیای شلوغ و پرسر و صدای سرسال سازی گذشته است. ما شانزده سریال از این لیست پنجاه تایی را به انتخاب خودمان در اینجا معرفی کردهایم. ممکن است شما هم مثل ما با رتبه بندی برخی سریالهای این فهرست موافق نباشید و از دیدن آنها تعجب کنید.
فهرست جذاب ترین و موفق ترین سریال های سال ۲۰۲۳ به سلیقه گاردین مرتب شده است
فهرست بهترین سریال های خارجی سال
سریال خرس | The Bear | بهترین سریال ۲۰۲۳
جای تعجب نیست که برای دومین سال متوالی، این درام شگفتانگیز در صدر فهرست بهترین برنامههای تلویزیونی قرار دارد، چرا که سازندگان این سریال فصل دوم را نه تنها به خوبی فصل قبل که بسیار بهتر از آن ساختهاند. درامی درباره تلاش یک سرآشپز درجه یک در شیکاگو برای تبدیل رستوران غمانگیز برادر متوفی خود به یک موفقیت. از نکات قابل توجه فصل دوم این است که در آن به همه شخصیتها به زیبایی فضای رشد داده شده است. اینگونه است که فصل دوم کمی بیشتر در عمق حرکت میکند.
در این فصل غم و اندوه، گناه، نفرین جاه طلبی، نیاز به فرار و بازگشت به خانه همه از طریق منشور غذا مورد بررسی قرار میگیرد؛ ساختن آن، سرو کردن آن، فروش آن. در این فصل به آرامی و لحظه به لحظه کارمی با مجموعه متشکل از دوستان برادر فقیدش که همراه با مغازه به ارث برده بود، به یک تیم تبدیل میشود و با آن فینال باشکوه و غم انگیز نشان میدهد که باید منتظر فصل سوم باشیم تا برای سومین بار این سریال در صدر این فهرست بهترینها قرار بگیرد.
همه چیز درباره سریال خرس
سریال وراثت | Succession
فصل آخر حماسه سلطنتی شگفت انگیز روگان روی در جایگاه دوم فهرست بهترینها قرار میگیرد. آیا این فصل از ابتدا تا انتها بهترین بود؟ احتمالا نه. اما حتی یک اجرای ۸ از ۱۰ از این سریال، بیشتر درامها را در بهترین حالت خود شکست میدهد. مرگ شوکآمیز لوگان روی یکی از پرمخاطبترین لحظات سال بود که باعث شد دیلی میل یک آگهی فوت عجیب از او را در صفحه اول قرار دهد، درست مانند یک شخص واقعی. با همه اینها باید گفت فصل آخر وراثت به طور کامل درباره فینال سریال بود. پس از ۹ قسمت از طرحریزیهای پر سر و صدا، ما و این رقابت مهم سال( بهترین سریالهای سال ۲۰۲۳) را نا امید نکرد. این درام بیرحمانه، لوگان روی را تنها پس از سه قسمت از فصل آخر از بین برد. البته، جسی آرمسترانگ، مجری طرح این سریال، دقیقا میدانست که دارد چه میکند. او میدانست که بهترین بخش اثرش، فرزندان بزرگ لوگان هستند: کندال (جرمی استرانگ)، رومن (کیران کالکین) و شیو (سارا اسنوک). بیرون آوردن آنها از زیر سایه لوگان به این معنی بود که آرمسترانگ و نویسندگانش می توانستند به آرامی آنها را از هم جدا کنند.
نقد و بررسی فصل چهارم سریال وراثت
سریال دره شاد | Happy Valley
طرفداران هفت سال منتظر ماندند تا سالی وین رایت فصل سوم و آخر یکی از بهترین سریالهای تلویزیونی بریتانیا در تمام دوران را دوباره بسازد. رتبه سوم لیست بهترین سریالها به فصل سوم دره شاد میرسد. پس از سه فصل، رقص مرگ بین گروهبان کاوود و تامی لی رویس، مردی که به دخترش تجاوز کرده بود، سرانجام به پایان رسید. شاید کمی ترس درباره ساخت ادامه سریال وجود داشت چرا که تعداد کمی از سریالها موفق به ارائه پایانهایی میشوند که مطابق با آنچه بینندگان میتوانند در ذهن خود تصور کنند، عمل میکنند و تلویزیون مملو از نا امیدی است، بهویژه زمانی که انتظارات بالا است. اما بالاخره سارا لنکاوی با بازی بیعیب و نقص به عنوان افسر پلیس؛ کاترین کاوود بازگشت. او در شرف بازنشستگی همچنان تحت تهدید تامی لی رویس زندانی (جیمز نورتون فوق العاده) زندگی میکرد، زیرا نوهاش رایان را بزرگ میکرد و هر آن ممکن بود همه چیزی که به عنوان خانواده برای رایان ساخته بود در چشم به هم زدنی نابود شود.
نقطه قوت سریال، مثل همیشه، در نشان دادن جزئیات دقیق، شرایط و احساسات متناقض و قدرت کاترین برای محافظت از رایان و کل خانواده بود. در این فصل یک بار دیگر، وین رایت یک مسترکلاس نویسندگی برگزار کرد و بعد از این همه سال چیزی را به ما داد که شایستهاش بودیم.
سریال گوشت گاو | Beef
چهارمین سریال این فهرست سریال بیف است. این سریال داستان تعقیب و گریز، تیراندازی، مرگ و آدم ربایی است که دو شهروند لس آنجلسی درگیرش میشوند. زندگی آنها توسط یک درگیری مارپیچی بر اثر یک حادثه خشم جادهای تلف میشود. اما این سریال با وجود تمام کنشهای پرهیجان و خشم، طنز، لطافت و – در بازیهای برجسته علی ونگ و استیون یون – داستان روشهایی بود که میتوان بر غم و اندوه عمیق وجودی توسط بعیدترین متحدان غلبه کرد.
طرح اولیه بیف روی کاغذ شانس زیادی نداشت. داستان دو غریبه که لحظهای خشم جاده را تحمل میکنند و خود را مانند تام و جری میبینند که در حال عبور از جنوب کالیفرنیا هستند. بیف حتی بیش از یک داستان پتانسیل بی روح و دو بعدی بودن را داشت. اما نبوغ سریال این بود که از آن حادثه تحریککننده استفاده کرد تا به ما نشان دهد این دو نفر دقیقا چه کسانی هستند، و چرا آنها در وهله اول چنین رفتاری داشتند. بیف در طول اجرای خود به داستانی از شکست و سرخوردگی و وسواس تاریک تبدیل شد هرچند گاهی اوقات روشهای داستانگویی سنتی را به کلی کنار میگذارد اما هرگز مسئولیت خود را برای سرگرم کردن فراموش نمیکند. در سالی که همه نویسندگانهالیوود ابزارهای خود را به دلیل شرایط بد کاری پایین انداختند، بیف نیز نمونه درخشانی از ارزش اتاق نویسندگان سنتی است.
سریال پوکر فیس | Poker Face
چارلی پس از فرار از دست روسای کازینویی که در آن کار میکند به دلیل کشف راز قتل دوست و همکارش به دست مدیران کازینو، هر هفته به مرگ مشکوکی در گوشهای از کشور برخورد میکند و از تواناییهای ویژهاش در تشخیص دروغ برای کشف حقیقت استفاده میکند. یا، همانطور که خودش با بیتفاوتی مشخص میگوید: من مزخرف میشنوم، مزخرف میگویم… این چیزی است که من دارم.
این سریال که با بازی ناتاشا لیون در نقش چارلی کیل برای رقابت با تولیدات بزرگ قابلیتهای زیادی دارد، پنجمین سریال برتر سال است. رایان جانسون، خالق سریال، یک کارگردان بزرگهالیوود با یک فیلم جنگ ستارگان با یک میلیارد دلار فروش، دو نامزدی اسکار و سه تا از بهترین قسمتهای بریکینگ بد است. او همچنین مردی است که با فیلمهای Knives Out و Glass Onion، ژانر گروه بازیگران به سبک آگاتا کریستی را احیا کرد. پوکر فیس هم به همین ترتیب نوستالژیک است، اما برای نوع دیگری از داستانهای رازآلود. داستانهایی که گاهی اوقات «داستانهای کارآگاهی وارونه» نامیده میشوند – که در آنها لذت حدس زدن هویت قاتل وجود ندارد. بلکه لذت در دیدن چگونگی انجام تحقیقات است. بیتردید لیون با بازی درخشانش سهم زیادی در سریال دارد و قطعا او یکی از شانسهای جایزه ایمی است.
سریال آخرین بازمانده از ما | The Last Of us
آیا میتوان یک برنامه را همزمان یکی از بهترینهای سال و همچنین یک پیشگویی برای مرگ تلویزیون دانست؟ ششمین سریال برتر سال بر روی کاغذ، خلاصه همه چیزهایی است که تلویزیون دارد با آنها از دوران طلایی خود خارج میشود و به سمت عصر تولید انبوه می رود. اقتباسی از یک بازی ویدیویی درباره تنبلترین داستانهای ترسناک یعنی مردگان، تولید شده توسط HBO، شبکهای که زمانی مترادف با درام بلوچیپ (سودآور) بود، اما اکنون بیشتر نگران فرانچایزهایی مانند House of the Dragon و احیای هری پاتر آینده آن است.
The Last of Us ممکن است، در تئوری، همه موارد بالا بوده باشد، اما همچنین از آن دسته سریالهایی بود که به زیبایی ساخته شده بود. یک سریال بزرگ که در لحظات کوچک و انسانی تماشاگر را غرق لذت میکرد، یک درام خانوادگی مخفیانه، یک فیلم پرفروش با مغز و قلب تپنده.
اگر The Last of Us فقط ۹ قسمت از جوئل و الی بود که بی سر و صدا در مناظر شهری در حال فروپاشی میچرخیدند، صرفا سریال تلویزیونی خوبی میشد. اما این سریال ایدههای بزرگتری داشت. سومین و بهترین اپیزود آن، اپیزودی که جایگاه سریال را در ۱۰ سریال برتر سال تثبیت کرد، طرح اصلی را برای گفتن داستانی مستقل و استاندارد درباره عشق، به طور کلی رها کرد. این همان اپیزودی بود که The Last of Us را به سریالی غنیتر و عمیقتر از آنچه که هر کسی میتوانست انتظارش را داشت تبدیل کرد.
معرفی سریال آخرین بازمانده از ما
سریال چراغهای آبی | Blue Lights
آخرین بار کی یک برنامه کامل را با نفس بند آمده تماشا کردی؟ Blue Lights شش ساعت سریال خام و بیامان بود. یک بررسی هیجان انگیز از شجاعت و شورش روزمره که نشان میداد چقدر به راحتی میتوان افراد بیش از حد امیدوار را در هم شکست. این درام پلیسی در جایگاه هفتم بهترین سریالهای سال است. روی کاغذ، این درام پلیسی که در بلفاست اتفاق میافتد با دنبال کردن ماجرای استخدام سه نیروی جدید در پلیس ایرلند شمالی، چرخشی تازه در ژانر ایجاد کرد. در عمل، با نگاهی از بالا به شهری که هنوز با میراث مشکلات و جرایم و ماهیت مشکلساز پلیس آن کنار میآید، جان تازهای به این نوع از سریالهای تلویزیونی دمید. شخصیتهای بیعیب و نقص نوشته شده، روابط جذاب بین همکاران، و یکی از غم انگیزترین مرگهای تلویزیونی سال باعث شد که این رویه جذاب شبیه نسخه بلفاستی The Wire باشد.
پاسبانها ( سه کاراکتر اصلی که پلیسهای تازه وارد هستند) وارد هر سناریوی وحشتناک جدیدی شدند، به هر جا که میچرخیدند، پلیس از طرف افراد با نفوذ تحت فشار قرار میگرفت و حتی هنگامی که MI5 با اتومبیلهای بدون نشان خود شروع به عبور از شهر کردند، آنها با شجاعت و حس جستجوگری سعی کردند بفهمند ماجرا چیست.
سریال خانم میزل شگفت انگیز | The Marvelous Mrs Maisel
هرچند برای طرفداران این سریال جای تعجب دارد اما باید بدانید که خانم میزل شگفت انگیز در رتبه نوزدهم فهرست قرار دارد. میج (راشل برازناهان) در استندآپ روتین حرفهای خود در نمایش گوردون فورد گفت: من یک زندگی بزرگ میخواهم. و در نهایت – بعد از پنج فصل فوق العاده و خندهدار – آن زندگی بزرگ برای خانهدار محبوب ما در دهه ۵۰ شروع شد به تبدیل شدن به کمدی. وقتی او با نمایندهاش، سوزی (الکس بورشتاین) نگاهی غرورآمیز رد و بدل کردند، همه تماشاگران تحت تاثیر قرار گرفتند و آن صحنههای فلش فوروارد نشان داد چقدر دنیای میج شگفت انگیز شده است.
کمدی-درام خانم میزل شگفتانگیز به کارگردانی ایمی شرمن-پالادینو که برنده جایزه امی شده است، با این فصل پنجم آخرین تعظیم را از تماشاگران میگیرد. هرچند برخی معتقدند که در طول مسیر، کیفیت سریال کاهش یافته است اما سفر یک زن از یک زن خانهدار دهه ۱۹۵۰ به یک استندآپ کمدین مطلقه هیچ وقت سریع اتفاق نمیافتد.
در فصل آخر و طول این آخرین ضربات ستاره شدن، بیشتر تمرکز، مانند همیشه، روی دوستی میج و سوزی است – زوج عجیبی که برای رسیدن به اینجا تلاش زیادی کرده اند. این فصل از سریال بهترین فصل نیست، اما مناسب است و دقیقا در لحظهای مناسب هم به پایان میرسد، و این قسمتهای آخر بهترین سرود برای سریالی هستند که به طرز شگفتانگیزی خندهدار و عالی بود.
سریال نقطه جوش | Boiling Point
فیلم فوقالعاده پرتنشی که ۲۰۲۱ که در یک رستوران ساخته شده بود، حالا به این سریال چهارقسمتی میخکوبکننده و پیشرفته تبدیل شده و در جایگاه بیست و چهارم فهرست بهترینها قرار دارد. اکثر سرآشپزها این واقعیت را تایید میکنند که آشپزخانههای حرفهای تمایل به جذب مشکل دارند. پس جای تعجب نیست که استرسهای این محل کار خاص در حال حاضر به عنوان سوخت مقاومت ناپذیری برای صفحه نمایش به شمار میرود. برای همین است که نقطه جوش چندین بار تکرار شده است، که دو مورد از آنها مربوط به سریالهای خرس و فیلم کمدی ترسناک رستورانی به نام منو است که یک فیلم کوتاه بود و سپس تبدیل به یک فیلم بلند شد که در یک برداشت بسیار تنشزا فیلمبرداری شد.
در این سریال ما رفاقت و خلاقیت را در جهنم تلاش برای سرپا نگه داشتن یک کسب و کار تماشا میکنیم، خلق و خوی اهالی آشپزخانه دائما از بین میرود و این محیط پر استرس یکی از غم انگیزترین لحظات تلویزیونی سال را نشانمان میدهد (خودکشی دستیار بخش دسر و شیرینی). همه کسانی که در پوینت نورث کار میکنند، مسائل شخصی وحشتناکی دارند که باید با آنها برخورد کنند، از سلامت روانی ضعیف گرفته تا فقر، اعتیاد به الکل و تنشهای خانوادگی. این سریال شما را خیلی سریع به دنیای خود میکشاند و کاری میکند که به همه کاراکترهای آن اهمیت بدهید و زندگیشان را دنبال کنید.
سریال فقط قتلهای داخل ساختمان | Only Murders in the Building
یکی از دیدنیترین کمدی جناییهای این سالها در رتبه بیست و هفتم قرار دارد. جذابترین تیم سه نفره تلویزیون با بازگشت با شکوه سلنا گومز، مارتین شورت و استیو مارتین برای بار سوم در حالی یک داستان کمدی جنایی جدید خلق کردند که انتظارات برای ستاره مهمان در این فصل بسیار بالا بود اما حضور مریل استریپ و پل راد توقعات را برآورده کرد. استریپ تمام صحنههایی را که در آن حضور داشت از آن خود میکرد و بازی فوقالعاده راد در نقش یک ستاره وحشتناکهالیوود لذتبخش بود.
در فصل سوم، سریال بیشتر متعهد به سرگرمی است و از هر فرصتی برای پاسخگویی طنزآمیز استفاده میکند. تلفیق اتفاقات سریال با نمایشی که روی صحنه در جریان است و اتفاقاتی که ریشه در گذشته دارد، فینالی جذاب برای این فصل بود که لذت تماشای آن را چندین برابر کرد. در این فصل سه کاراکتر مرکزی در بهترین حالت خود هستند. وقتی که شخصیتهای مارتین و شورت به شخصیت گومز التماس میکنند تا بفهمد که چگونه میتوانند همگی به معاشرت ادامه دهند، تقریبا دیوار چهارم را میشکنند. این تیم سه نفره چنان قدرت سرگرم کنندهای دارند که امیدواریم سالهای بیشتری از عمر سرگرمیهای قدیمی و سریالهای جنایی در پیش باشد تا بتوانیم باز هم آنها را ببینیم.
سریال سیلو | Silo
در سالی پر از حماسههای علمی تخیلی با وعدههای زیاد و ارائههای اندک، این اقتباس رمان پرفروش، لذتی نادر بود که به عنوان سی و یکمین سریال برتر سال انتخاب شد. این داستان ۱۰ قسمتی از یک جامعه زیرزمینی پساآخرالزمانی بداخلاق، پرتنش، گیرا، آنقدر تماشایی بود که حتی توانست شخصیت اصلی خود را در دو قسمت اول از بین ببرد و شما را درگیر نگه دارد.
چند هزار نفر آخر که در زمان نامشخصی (اما ما گمان میکنیم نه چندان دور) در آینده روی زمین زنده ماندهاند، در یک سیلوی چندسطحی، خودکفا و زیرزمینی محبوس شدهاند، در حالی که منتظر هستند تا سیاره از هر رویداد سمی که به وجود آمده است بهبود یابد. هیچکس نمیداند این چه زمانی خواهد بود، همانطور که نمیدانند چه کسی سیلو را ساخته است، زیرا شورشی در گذشته تاریخ آنها را پاک کرد. طراحان صحنه و جادوگران CGI این مکان زیر زمینی را تقریبا به یک شخصیت تبدیل میکند. سیلو را میتوان خیلی چیزها خواند. این سریال به عنوان نقدی از سیستم طبقاتی و به عنوان مطالعهای در مورد اینکه چه کسی میتواند تاریخ را بنویسد و بازنویسی کند، عمل میکند. همچنین درباره مزایا و معایب حقیقت و زندگی در انکار است. اما قبل از همه اینها، این یک داستان خارق العاده است.
سریال طلا | The Gold
داستان از ۱۹۸۳ آغاز میشود. زمانی که ۶ مرد با کلاههای بلند به انبار ایمن Brink’s-Mat در نزدیکی فرودگاه هیترو حمله کردند. آنها قصد داشتند یک میلیون پوند پول نقد بدزدند، اما در عوض حدود ۲۶ میلیون پوند شمش طلا (معادل ۹۰ میلیون پوند امروز) به دست آوردند. در آن زمان، این بزرگترین رکورد در تاریخ بریتانیا بود. جایگاه سی و هفتم در لیست بهترینها جایگاه خوبی برای این درام ۶ قسمتی با بازی هیو بونویل، جک لودن، دومینیک کوپر، ایمون الیوت، شارلوت اسپنسر و تام کالن است که وقایع آن روز را دنبال میکند، به علاوه اتفاقات بعد از آن و پیامدها و اثرات این سرقت که برای چندین دهه ماندگار شد را نشان میدهد. این دزدی جنایتی بود که پیامدهای زیادی از جمله قتل و جنجال در خود لندن داشت.
قسمت اول سریال او تقریبا ۹ میلیون بیننده را جذب کرد که از BBC One و BBC iPlayer پخش شد. فصل ۲ طلایی نیز اکنون در راه است. نیل فورسایت، نویسنده و تهیه کننده اجرایی، در مورد دریافت فصل دوم سریال می گوید: خوشحالم که به ما این فرصت داده شده است که بقیه داستان برینکز مت را بگوییم که سرقت و عواقب آن را می بینند. این باعث رشد شگفت انگیزتر، چشمگیرتر و گستردهتر، هم در بریتانیا و هم در سراسر جهان خواهد بود.
سریال سقوط خاندان آشر | The Fall of the House of Usher
این سریال برداشتی مدرن از ادگار آلن پو است که در طول یک فصل ترسناک منتشر شد و برای طرفداران سریالهای ترسناک بسیار لذت بخش بود. رتبه چهلم به این سریال ترسناک رسید. سریال با یک چیدمان سیاه و سفید برازنده آلن پو شروع میشود. رودریک آشر (بروس گرینوود) در مراسم تشییع جنازه مشترک تعدادی از فرزندان بزرگسالش شرکت میکند و در مونتاژی از پوشش مطبوعاتی، میبینیم که چگونه یک سری از تصادفات عجیب کل نسل خونی او را از بین برده است. پدرسالار آشر سپس در یک عمارت ویران با آگوست دوپین کارل لومبلی (بر اساس شخصیت تکرارشونده معروف پو که اولین کارآگاه داستانی محسوب میشود) مینشیند و برایش اعتراف میکند. سپس چند هفته به عقب برمیگردیم به زمانی که خاندان آشر در صدر جهان قرار داشت و تبدیل به میلیاردرهای در حال دستفروشی مواد افیونی شده بودند که مصیبتهای ناگفتنی را بر مردم آمریکا تحمیل کرده بود. سپس شروع به تماشای مرگ دردناک و عجیب تک تک اعضای این خاندان میکنیم.
به طور عجیب و سختی، فلانگان تمایل دارد در این سریال که عجیب بودن را با تباهی ترکیب کند. این سریال با الهام از شامپانزهها و استفاده از آینهها و اسکلت و اجساد مردگان فضای بسیار ترسناکی به تصویر کشده است. شکی نیست که سقوط خانه آشر در زمره بهترین آثار فلانگان قرار میگیرد.
سریال یک چراغ کوچک | A Small Light
این درام دوست داشتنی جنگ جهانی دوم، جنبهای از داستان آن فرانک را بررسی میکند که مدتها ناگفته مانده بود. بل پاولی در این سریال که در رتبه چهل و چهارم جای دارد، در نقش میپ گیس درخشید. زنی جوان و دلسوز که به همراه همسرش جان (جو کول)، به خانواده فرانک کمک کرد تا در طول اشغال هلند توسط نازیها مخفی شوند. او توانست تعادلی دشوار بین لحظههای پرنیرنگ، موقعیتهای دلخراش و به نوعی امیدوارکننده برقرار کند. با اینکه میدانیم پایان داستان چقدر غم انگیز است اما هدف داستان ناامیدی نیست، بلکه روشن کردن چراغی برای شجاعت است. سریال با یادداشتی به پایان میرسد که به ما میگوید که میپ، که ۱۰۰ سال زندگی کرد، در طول زندگی خود بارها سخنرانی کرد و گفت: حتی یک منشی معمولی، یک زن خانه دار یا یک نوجوان میتواند به روش خود، یک چراغ کوچک را در تاریکی روشن کند.
یکی از نقاط قوت A Small Light عمق روابطی است که بین شخصیتها ایجاد میکند. روشی که دوستی آقای فرانک با میپ شکل میگیرد بسیار زیبا و تاثیرگذار است. به طور مشابه، رابطه بین میپ و جان به عنوان یک رابطه عاشقانه فراگیر آغاز نمیشود اما در طول هشت قسمت، به چیزی واقعی و عمیق تبدیل میشود. زیرا این زوج با هم برای مقاومت در برابر اشغالگران آلمانی و کمک به دوستان خود کار میکنند.
سریال درسهای شیمی | Lessons in Chemistry
این داستان جذاب دهه ۱۹۵۰ از یک شیمیدان زن شگفتانگیز که از یک برنامه آشپزی تلویزیونی برای مبارزه با مردسالاری استفاده میکند، رمانی پرفروش را به خود اختصاص داد و آن را به سریال تلویزیونی مهیج، احساسی و ترسناک تبدیل کرد که چهل و هفتمین سریال برتر سال شد. بازی طنز لذتبخش بری لارسون به عنوان بازیگری که هوش هیجانی کمی دارد، بهعلاوه یک عاشقانه که بین دو لبه جذاب و کاملا دلخراش حرکت میکرد داستان کتاب اصلی را کاملا پربارتر کرد.
در این درام ۸ قسمتی، بری لارسون در نقش الیزابت زات، یک نابغه شیمی که در هر مرحله به دلیل تبعیض جنسی ریشهدار دوران او مانع از تحقق پتانسیلهایش میشود، بازی میکند. بعد از اینکه عملا مجبور شد قبل از اتمام دکترا کالج را ترک کند، با او آشنا میشویم که به عنوان دستیار آزمایشگاه – و قهوهساز – برای تیمی از دانشمندان که از نظر فکری پایینتر هستند اما دارای کروموزوم Y هستند کار میکند. هرچند او بارها و بارها به خاطر تبعیضها عقب رانده میشود اما بالاخره راه خود را باز میکند و علم شیمی را در بستر آشپزی میآورد و در برنامهای تلویزیونی در پشت و جلوی صحنه با تبعیضها میجنگد.
سریال بکام | Beckham
این سریال مستندکه چهل و نهمین سریال لیست برترین سریالهای سال است، فقط مربوط به مسائل خانوادگی نیست. این سریال مملو از نامهای معروف است. هم تیمیها و مدیران بکام در منچستریونایتد و رئال مادرید به طور دسته جمعی در سریال ظاهر میشوند. اغلب، افراد برای بیان مختصرترین نکات وارد صحنه می شوند. پیتر هوک میآید تا بگوید فوتبالیستها در نهایت جای نوازندگان را به عنوان ستارگان راک منچستر گرفتند. آنا وینتور ظاهر میشود و میگوید که دخترش عاشق پدیده پوش و بک است. گری نویل در همه جای حضورش یکی از نکات برجسته است.
البته که سریال درباره دیوید بکام است، اما چیزی که جالبش کرده این است که فقط در مورد فوتبال نیست. ما او را در کنار خانواده در خانهاش در حال انجام کارهایی که کمتر یک ستاره را دیدهایم میبینیم. این برنامه او را به عنوان اولین فوتبالیستی معرفی میکند که واقعا دنیای شراکت با برندها را در آغوش میگیرد و به یک سوپراستار مشهور تبدیل میشود که بسیار خارج از حوزه تخصصی خود شناخته میشود. همین مضوع باعث ناراحتی بسیار زیاد فرگوسن شد. ازدواج او با یک اسپایس گرل، این زوج را وارد روزنامهها کرد. گاهی اوقات، این وقایع نگاری دهه و رفتاری را که روزنامهها با این زوج داشتند، دوباره ارزیابی میکند، به شایعاتی که درباره زندگی و ظاهرشان وجود دارد میپردازد ، همانطور که همه مستندهای خوب مدرن باید آنگونه باشند.