تیپ آفریقایی پریناز ایزدیار با موهای عجیب

سایت شماره یک:

موهای آفریقایی پریناز ایزدیار را در ادامه مشاهده کنید. پریناز ایزدیار بازیگر جوان و البته مشهور ایرانی است که توانسته پله‌های موفقیت را به سرعت طی کند. پریناز ایزدیار در طول کوتاه بازیگری حرفه‌ای خود توانسته جوایز مهمی را کسب و افتخارات زیادی را در کارنامه هنری‌اش ثبت نماید. پریناز ایزدیار طرفداران بسیاری دارد. پریناز ایزدیار در چند سریال تاریخی به ایفای نقش پرداخته است.

تیپ آفریقایی پریناز ایزدیار با موهای عجیب را در ادامه می بینید.

پریناز ایزدیار در سال ۱۳۶۴ در بابل زاده شد و پدرش اهل ساری و مادرش اهل بابل بوده و به گفته خودش به زبان مازندرانی تسلط کامل دارد. فارغ التحصیل لیسانس رشته گرافیک می باشد که فعالیت خود را از تلویزیون شروع کرد و با سینما به سیمرغ رسید و علاقه زیادی به بچه دارد و گیاه‌خوار می باشد.

پدرش وکیل بوده و فرزند کوچک خانواده است ، خواهر و برادرش هر دو پزشک هستند و تا مقطع دبستان در بابل درس خوانده و از مقطع راهنمایی به تهران مهاجرت کردند.

خانوادهٔ او موافق تحصیل او در رشتهٔ بازیگری نبودند به خاطر همین در دبیرستان مجبور شد که رشتهٔ تجربی را انتخاب کند ولی سپس در دوران پیش دانشگاهی به رشتهٔ هنر تغییر رشته داد. پدر ایشان یکی از مخالف های سر سخت رشتهٔ وی بود و مایل بود که او رشتهٔ وکالت بخواند ولی برعکس مادرش خیلی مایل بود که او رشتهٔ بازیگری را ادامه دهد.سال 1385 به پیشنهاد یکی از دوستان اش که از علاقه او باخبر بود در تست فیلم بازی خطرناک به کارگردانی حسن هدایت حاضر شد و با نقش مکمل جلوی دوربین رفت. این فیلم هیچگاه مجوز اکران نگرفت تا اینکه بعد از یکسال و نیم تمرین با دانشجوهای بازیگری سال 87 برای بازی در «تله فیلم همان» روز دعوت شد. سال 1389 با فیلم اینجا بدون من وارد سینما شد سپس همین سال با سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد بازی در تلویزیون را نیز تجربه کرد. با سریال 5 کیلومتر تا بهشت در سال 1390 شناخته شد اما یکسال بعد با سریال زمانه در نقش ارغوان کنار حمید گودرزی و هومن برق نورد به شهرت رسید. همچنین از سال 93 تا 97 نیز با سریال شبکه خانگی شهرزاد در نقش شیرین دیوانسالار بازی بسیار موفق و تحسین شده ای را نیز از خود به جای گذاشت.

ازدواج کردن را دوست دارم بخصوص که عاشق بچه هستم و عاشق تجربه کردن احساس مادری اما فکر می کنم ازدواج یک پختگی لازم دارد که هنوز به آن نرسیده‌ ام. این پختگی دوطرفه است هم زن و هم مرد باید به جایی رسیده باشند که مسئولیت یک زندگی را دونفری به دوش بکشند.

فیلم شناسی پریناز ایزدیار

فیلم های سینمایی پریناز ایزدیار

1398        مغز استخوان         حمیدرضا قربانی

1398        سه کام حبس         سامان سالور

1398        تفریق                    مانی حقیقی

1397لتیان            علی تیموری

1397تفریق        مانی حقیقی

1397متری شش و نیمسعید روستایی

1397سرخ پوست نیما جاویدی

1396خوک         مانی حقیقی

1396مقیمان ناکجاشهاب حسینی

1395هت تریک                رامتین لوافی

1395تابستان داغابراهیم ایرج زاده

1395ویلایی ها         منیر قیدی

1394یک روز بخصوصهمایون اسعدیان

1394ابد و یک روزسعید روستایی

1393360 درجه          سام قریبیان

1393این سیب هم برای تو   سیروس الوند

1392خط ویژه            مصطفی کیایی

1390ورود آقایان ممنوع  رامبد جوان

1389اینجا بدون من   بهرام توکلی

1386یک مرد، یک شهر   حسن هدایت

مجموعه های تلویزیونی پریناز ایزدیار

شهرزاد فصل سوم(نمایش خانگی) (1397)

 شهرزاد فصل دوم(نمایش خانگی) (1396)

شهرزاد (نمایش خانگی) (1394)

زمانه (1391)

مثل یک کابوس (1390)

پنج کیلومتر تا بهشت (1390)

روبیک (نمایش خانگی) (1390)

تله فیلم های پریناز ایزدیار

گور به گور

همان روز

مرخصی

آبی ها و خاکستر

ماه در سایه

پسر ایران

فال قهوه

دسته بازنده ها

استخر

انتهای بزرگراه

داشتن و نداشتن

مروارید

تئاتر های پریناز ایزدیار

یه کلیک کوچولو (1393) 

بینوایان (1397)

جوایز پریناز ایزدیار

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم ابد و یک روز

برنده جایزه بهترین بازیگر زن سینما در شانزدهمین جشنواره حافظ برای فیلم ابد و یک روز

برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم تابستان داغ در شانزدهمین فستیوال بین المللی داکا

بهترین بازیگر نقش اول زن در هجدهمین جشنواره حافظ برای فیلم ویلایی ها

 

  پریناز درمورد کودکی خود میگوید:

" در دوران کودکی به شدت شیطان بودم. اغلب اوقات خرابکاری می کردم و روی در و دیوار نقاشی می کشیدم و اصولا کوچه را برای بازی انتخاب می کردم تا به خانه آوردن من، امری مشکل برای خانواده محسوب شود. چون تمام مدت، در حال حرکت بودم و به همراه برادرم فوتبال بازی می کردم. به یاد دارم، در آن زمان، مادرم اجازه نمی داد که ظهرها بیرون بروم و با بچه ها بازی کنم و من را مجبور می کرد که بخوابم، اما متاسفانه هر چه سعی می کردم، خوابم نمی برد، به همین دلیل برای آن که، آن ساعات طی شود، آن قدر از زیر در با دوستانم صحبت می کردم، تا یکی از اعضای خانواده بیدار شود و به من مجوز بیرون رفتن را بدهد " 

تگ های مرتبط