نمره قبولی تیم ملی در آزمون عصبیت!
شاید اگر جریان بازی با لبنان با گل اتفاقی حریف پیش نمیرفت، عملکرد شاگردان اسکوچیچ منصفانهتر نقد میشد.
به گزارش ورزش سه، کم نبودهاند کسانی که تیم ملی ایران را در بازی دیروز مقابل لبنان فاقد برنامهریزی تاکتیکی مناسب یا داشتن پلن مورد نیاز برای زمان عقب افتادن از حریف دانسته و به همین دلیل اغلب دلسوزانه و بعضا مغرضانه نسبت به عملکرد تیم ملی در بازیهای آینده ابراز نگرانی کردهاند. اما میتوان نشانههایی از زیر سوال بردن این ادعا را در بازی دیروز تیم ملی یافت.
۱- اولین نکته مهم از بازی تیم ملی ایران مقابل لبنان، در دست گرفتن بازی از همان ابتدا، آن هم برخلاف رویه معمول بازیهای زمان اسکوچیچ است. به غیر از بازی با عراق در مرحله دوم، تقریبا در تمام بازیهای مهم از جمله بحرین، عراق(مرحله اول)، سوریه، امارات و کرهجنوبی تیم ملی زمان زیادی از بازی را برای رسیدن به یک هارمونی تاکتیکی و خلق موقعیت از دست میداد اما بازی با لبنان، بازی تیم ملی از همان ابتدا شکل گرفت.
۲- تقریبا میتوان گفت که تیم ملی یک موقعیت گل هم در جریان بازی به لبنان نداد. گل لبنان و موقعیت دیگر این تیم را باید به پای سهلانگاری یکی دو بازیکن گذاشت.
۳- تیم ملی در شرایطی که به گل نیاز داشت، زمان زیادی را برای بازپس گرفتن توپ از حریف از دست نداد. این نکته بسیار مهمی در بازیهای این چنینی است که فشار عصبی و همچنین هوشیاری و زیرکی حریف پیش افتاده میتواند فاصله بین حملات را زیاد کند. اما موج دوم حمایتی و فشار از جلو برای گرفتن توپ از لبنان به خوبی در تیم ملی شکل گرفت.
۴- شاگردان اسکوچیچ از همان ابتدا و برخلاف آنچه در دو بازی مقابل امارات و کرهجنوبی به آن متهم شده بودند، تنوع لازم را در رسیدن به دروازه لبنان و در فاز هجومی به خرج دادند. این نکته مهمی در نوع بازی تیم ملی بود که تا پایان بازی نیز و به جز دقایقی، تکرار شد. هم نفوذ از عمق، هم حرکات ترکیبی سریع در عرض دفاع لبنان، و هم سانتر از کنارهها و باز کردن دفاع حریف از کنارهها به تناوب مورد استفاده قرار گرفت و تیم ملی در دام روشهای تکراری نیفتاد.
۵- نوع بازی لبنانیها در تلف کردن زمان مفید بازی و همراهی داور همزبان با آنها میتوانست شاگردان اسکوچیچ را مستعد بازی عصبی و احساسی کند و البته باید گفت در دقایقی این عصبیت بر بازی تیم ملی نیز تاثیرش را گذاشت. اما در کل تیم ملی ایران نسبت به تجربههای مشابه توانست نمره قبولی در آزمون عصبیت و آرامش بگیرد!
۶- تعویضهای تیم ملی علیرغم آنچه سعی میشود تکراری و قابل پیشبینی جلوه داده شود اما برای آن شرایط بازی هوشمندانه بود. شاید در آن شرایط بازی، انتظار میرفت به جای قدوس یک بازیکن هجومی وارد زمین شود اما اسکوچیچ با جلو آوردن امیری به جای قدوس و از آن طرف رها نکردن پست دفاع چپ، و آوردن میلاد محمدی دقیقا مقابل احساسی تصمیم گرفتن که بین مربیان در آن شرایط بازی زیاد دیده شده عمل کرد. آمدن امیری به جای یکی مثل انصاریفرد، یا صیادمنش در پست قدوس این مزیت را داشت که از توان امیری به صورت بهینهتری استفاده شد.
۷- بازی با حوصله یکی از شاخصههای تاکتیکی تیم اسکوچیچ در شرایط خاص بازی با لبنان بود. تیم ملی به خوبی با چرخاندن توپ و استفاده حداکثری از عرض زمین سعی در باز کردن دفاع لبنان داشت و هرگاه به در بسته خورد بازیکنان تیم ملی از پاسهای رو به عقب برای درآوردن توپ از فضای بسته شده، به جای سانترهای بیهدف و یا زدن ضربات کور استفاده کردند. این با حوصله بازی کردن حتی پس از گل تساوی هم دیده شد و در این دقایق به جای رو آوردن به توپهای بلند، باز بازیکنان تیم ملی با حوصله به انجام حرکات ترکیبی رو آوردند.
۸- اشاره به نقاط قوت بازی تیم ملی، به معنای نادیده گرفتن ضعفها نیست. اینکه ضریب اشتباهات در برخی از بازیکنان در هر بازی زیاد است و کم کم در حال تبدیل به یک رویه است. اینکه برخی از بازیکنان با هر میزان ضریب اشتباه باز هم از مصونیت برخوردارند و به سختی تعویض میشوند. شاید بتوان در مورد اینکه آیا بهترینها و مناسبترینها برای تیم ملی به میدان میروند بحث کرد اما در اینکه تیم ملی در حال پیشرفت است و درجا نمیزند جای شکی نیست. حالا اگر عدهای آن را به شانس سرمربی ربط میدهند که باید گفت مگر داشتن مربی خوششانس بد است؟!!
ارسال نظر