مردی که میخواهد دوستش بدارند
چهگوارای فوتبال
سه سال حضور پپ با تمام افتخارات و سرافکندگی ها به پایان رسید و مربی اسپانیایی به باشگاه منچستر سیتی رفت تا بایرن دوره ای جدیدی را زیر نظر کارلو آنچلوتی ایتالیایی شروع کند.
در سال 2013 بود که مدیریت بایرن با رهبری اولی هوینس پس از سه گانه تاریخی بایرن مونیخ تصمیم به تغییری مهم گرفت تغییری که بسیار ریسکی به نظر میامد اما با توجه به نوع و شخص مورد نظر آن امکان موفقیت آن بسیار بیشتر از امکان عدم موفقیت آن بود آن تغییر تغییری در کادر فنی تیم بود تصمیم بر آن شد که یوپ هاینکس تئورسین کارکشته و موفق آلمانی با نیرویی جوانتر و با سبکی بسیار متفاوت تر از اندیشه های هاینکس تعویض شود البته طرفداران واکنش های متفاوتی نسبت به خبر نشان دادند بعضی خوشحال بودند بعضی هم ناراحت و بعضی دیگر صبور بودند تا نتایج را ببینید سپس اظهار نظر کنند البته از ابعاد متفاوتی میتوان این تغییر رادر نظر گرفت نظریه ی اصلی آن است که هوینس به دنبال تداوم موفقیت ها پپ را که با بارسلونا بر اروپا حکومت میکرد را جایگزین هاینکس کند به نظر میامد کادر مدیریتی باشگاه به توانایی های هاینکس شک داشتند و نمیتوانستند تصور کنند که بتوان با او باز هم در اروپا موفق بود به همین علت سرمربی با سبکی متفاوت و موفق را جایگزین کردند (در ادامه به جوانب این انتخاب در بخش پپ میپردازیم) تا بتوانند باز هم به افتخار آفرینی در اروپا ادامه دهند البته نظریه های دیگری نظیر خستگی و بازنشستگی خود هاینکس و... هم مطرح است که احتمال اینکه انها واقعی بوده باشند بسیار کم است چرا که هاینکس با تیمی بسیار قدرتمند که انگیزه ای مضاعف برای قهرمانی های بیشتر داشته کار میکرده است چرا باید بخواهد از آن جدا شود ؟! اما به بررسی های تاکتیکی در دوره هاینکس میپردازیم :
در واقع بایرن زمان هاینکس یک ماشین جنگی تمام عیار بود تیمی که هم بیس های فوتبال کلاسیک را داشته اما از تفکرات فوتبال مدرن بهره میشد بایرن هاینکس هیچوقت بر یک تاکتیک خاص اصرار نمیکرد بلکه با توجه به نوع سبک بازی حریف تغییر میکرد بیشت شبیه اسلحه ای بود که میتوانست به هر شکلی که صاحبش بخواهد تغییر شکل دهد و هر کاری را انجام دهد مقابل دورتموند با تملک بازی میکرد و با حوصله بود مقابل بارسلونا عقب مینشست و منتظر فرصتی مناسب برای ضربه بود در واقع همین امر تیم را پیچیده میکرد که اصلا قرار است چه رخ دهد آیا آنها با مالکیت می آیند آیا با ضد حمله و حتی آیا با هر دو بازی خواهند کرد ؟! اگر به بازی های بایرن هاینکس توجه نگاه کنید متوجه میشوید یک عامل مشترک در آن است همه برای دفاع و همه برای حمله ! در واقع مانژوکیچ فوروارد بایرن با پرس بر روی خط دفاعی تیم حریف اجازه تمرکز به آنها رو نمیداد و سپس چهار یا پنج هافبک پشت او به نسبت نفرات در میانه زمین پخش میشدند تا بتوانند توپ را هر چه سریعتر بدزدند و ضد حمله ای مرگبار ترتیب دهند به عنوان مثال به عکس زیر توجه کنید :
همانطور که در تصویر میبینید مارتینز و اشتایگر دو هافبک مونیخی ها را تشکیل میدهند در هنگام دفاع در واقع یکی از آن دو برای پوشش و محاظت از خط دفاع عقبتر میرود و دیگری برای پوشش بازیکن آزاد و تسریع در فشار و بازپسگیری توپ به سه نفر جلو ملحق میشود تا کار هافبک های حریف برای عرض اندام سخت شود در واقع بین این دو قانون خاصی وجود نداشته که کدام یک باید عقبتتر باشد و کدام یک جلوتر بلکه با توجه به رفتار یکدیگر متوجه آن میشدند و به سرعت به تغییر رفتاری در پست خود دست میزدند اما از لحاظ هجومی بایرن هاینکس شکل خاصی داشت اشتایگر با برگشت به عمق دفاعی کار را برای بازیسازی آسانتر میکرد در واقع بایرن نه خیلی سریع نه خیلی آرام بلکه آنها بسیار با حوصله و جذاب بازی میکردند که بسیار منظم و دقیق بود در هنگام دفاع نیز باز هم روبن و ریبری با بازگشت به عقب به مدافعین چپ و راست کمک میکردند تا در دفاع مستحکم شوند (روبن معمولا در بازگشت ها حاضر نبود و مولر نقش او را در دفاع ایفا میکرد) اما بایرن 2013 را میتوان بهترین تیم در استفاده از وینگر ها نامید هنگامی که توپ به ریبری یا روبن میرسید آنها آپشن های بسیار داشتند با افزوده شدن مارتینز و مولر به مانژوکیچ بایرن در هوا بی رقیب میشد همچنین وینگر ها گزینه ای مانند لام و آلابا را نیز به همراه داشتند که در صورت فشردگی فضا برای وینگر ها به آنها پاس بدهند تا با یک سانتر خوب باز هم موقعیت خطرناکی آفریده شود در واقع کلیدی ترین مهره بایرن 2013 خاوی مارتینز به شمار میرفت او هم در دفاع هم در حمله بی رقیب با قدرت سرزنی بالا در حمله عالی بود و در هنگام دفاع هم با پوشش فضاهای باز بسیار کار امد بود همچنین بایرن هاینکس در ضربات ایستگاهی و شروع مجدد یک هیولا به شمار میرفت با بازیکنانی همچون بواتنگ دانته مارتینز مولر مانژوکیچ گومز میتوانست از ضربه ای گل بسازد بایرن 2013 از کاملترین تیم های تاریخ به شمار میرفت به مانند ماشینی بی رقیب عمل میکرد که به شکل برنامه ریزی شده بود که تنها نابود کند...
مصائب پپ :
به بخش مربی کاتالان پر آوازه مونیخی ها میرسیم او که از پیشنهاد باواریایی ها بسیار هیجان زده بود سریعا این پیشنهاد را قبول کرد طبیعی هم به نظر میرسد چه کسی آن تیم رویایی و قدرتمند را نمیخواست ؟ البته با حضور پپ از همان بازی های اول رویه ی متفاوتی داشت اگر بخواهیم از خود پپ شروع کنیم او در مصاحبه هایش بسیار آرام و خونسر به نظر میرسد و مصمم هم بود که کاری به مانند هاینکس برای بایرن انجام دهد روز معارفه فرا رسید و همگی هیجان زده بودند و چند روز بالاخره اولین روز کاری یک سرمربی معروف حرفه ای در باواریا فرا رسید تمرینات نشان از تغییرات عمده میدادند پپ میخواست بایرن خودش را بسازد و به روش خودش قهرمان شود البته درباره خرید های او هم شایعاتی وجود داشت عده ای میگفتند که پپ نیمار را طلب کرده اما مونیخی ها او را برای او نخریدند و بجای او استعداد معروف آلمانی گوتزه را خریداری کردند خبر ها حاکی از ان بود که پپ ناراضی است و خرید گوتزه را مناسب نمیدانسته و نیمار را میخواسته البته این ها تماما گفته ی روزنامه های اروپایی بوده است عده ای این افت و بی توجه ای پپ به گوتزه را به همین علت میدانستد که ب شخصه مخالفم چون پپ به گوتزه بی توجهی نکرده بلکه به او فرصت های زیادی داده است تا خودش را از این برزخ نجات دهد که موفق نشد بازیکنی که همین چند روز پیش بازگشت هونیس بدلیل تخلفات به زندان میرود ! خبر تلخی بود مدیر محبوب باواریایی ها باید به زندان میرفت اما جایگزین اش چه کسی بود ؟ کارل هاینز رومیینگه ستاره اسبق بایرنی ها که بسیار برای این پست مقتدر نشان میداد و صحبت هایی در باب تغییرات مثبت و اعتقاد به گواردیولا میزد رومینگه تا انتها به پپ ایمان داشت و هیچگاه از او ناامید نشد اما درباره همین حمایت هم عده ای میگفتند که حمایت رومینگه به این خاطر است که او و هونیس به اشتباه خود درباره پپ پی بردند اما تنها نمیخواهند آنرا بپذیرند که پپ ناموفق بوده است آیا اینطور است در بخش بعد به آن میپردازیم ...
نابغه ی کاتالان :
در اینکه پپ از سبک بازی خاص متمایز و البته موفق خود بهره میبرد شکی نیست اما چرا عده ای میگویند پپ ناموفق بوده است ؟ شاید به این خاطر باشد که هاینکس میراثی برای بایرن گذاشت که بسیار ارزشمند بوده است اما آیا میتوان هر سال سه گانه را تکرار کرد ؟! به نظر می آید نظریه مطرح شده در باب رومینگه و پپ صحیح نباشد رومینگه به عنوان یک بازیکن و مدیر و حتی طرفدار متوجه این شده است که کاری که پپ انجام داده است کار کوچکی نیست در واقع با پپ بایرن مونیخ به یک سلطه بی نظیر در فوتبال آلمان دست یافت در سالهای حضورش بوندس لیگا را بار ها برنده شده است ک دو بار هم دی اف بی پوکال را برده است به نظر نمیاد اینها افتخارات کوچکی باشند البته باخت های متوالی در اروپا هم میتوان به بایرن پپ اضافه کرد البته شاید وقتی میگویند پپ در بایرن ناموفق بوده است بدلیل آمار خوب مونیخی ها در برابر تیم های اسپانیایی بوده است که با حضور گواردیولا این آمار دستخوش تغییراتی شده است و بایرن سه باخت با نتایج 5_0 به رئال مادرید و 5_3 به بارسلونا را تجربه کرده است و در سال سوم نیز با کسب نتیجه 2_2 مقابل اتلتیکو در حذف مقابل تیم های اسپانیایی هتریک کرد تا اهرم فشار بر روی پپ همین جذف های متوالی بوده باشد البته نمیتوان از مصاحبه های پپ بعد از آن نیز گذشت که تعریف و تمجید های خود از ستاره آرژانتینی باشگاه بارسلونا و تماشای بازی این تیم با منچستر سیتی جزئی کوچک از آن است البته شاید پپ را نتوان مقصر صد در صدی خواند به این دلیل که بایرن در سالهای اخیر مشکلات اعم از مصدومیت های طولانی مدت مهره های کلیدی خویش را نیز داشته است که باعث محدودیت مربی کاتالان شده است هر چند باز هم دستاورد های پپ لایق تحسین است در ادامه به بررسی تاکتیکی و دستاورد های گواردیولا و مقایسه ان با سبک هاینکس میپردازیم :
بایرن گواردیوولا در سالهای اخیر ترکیب های متفاوتی را در نظر گرفته است همین میتوان از دلایل فشار زیاد بر روی پپ بوده باشد و حداکثر تلاش او برای دستیابی به یک سیستم پایدارو قوی شاید ضعف گواردیولا همین کمالگرایی او بوده باشد که بارها سیستم های متفاوت را در بازی ها حساس تست کرده است که برخی به مانند بازی با یووه در تورین در فصل گذشته جواب داده و برخی به مانند بازی با رئال مادرید در سال 2014 به شکستی مفتضحانه تبدیل شده است البته نمیتوان به پپ را متهم کرد به این خاطر که او بی پروا بوده است و قصد این را داشته که تیم را به مانند تیم هاینکس بی رقیب کند به همین خاطر در سال اول حضورش از سیستم 424 یا 433 استفاده میکرده و در سال بعد 352 و یا 4231 و در سال آخر حضورش سیستمی فوق تهاجمی 343 را برای بایرن ابدا کرد به بخش های تاکتیکی میپردازیم در بایرن پپ اصل اول نگه داری و چگونگی بازپسگیری توپ است که میتوان آنرا تنها ویژگی نامید که در طول سه سال حضور پپ تغییری نکرده است پپ با فشردگی نفرات به سمت مرکز زمین سعی در بازی بسیار شناور داشته که در مونیخ به خصوص سال های اولیه حضورش گاهی حتی به خلق کمترین موقیت منجر میشده به این گونه که با پاس های بسیار به محوطه جریمه حریف میرسید اما در ضربات آخر و لمس های حیاتی به مشکل میخورده درست به مانند بازی با رئال مادرید در سال 2014 که بعد ها آنرا نیز حل کرده است نفرات زمان گواردیولا دستخوش تغیرات شده اند و در زمان گواردیولا مانژوکیچ با او به مشکل برخورد و جایش را به لواندوسکی فوروارد شناخته شده بورسیا دورتموند داد و کروس هم به مادرید پیوست و جایش به تیاگو آلکانتارا در ترکیب داد و سپس اشتایگر باشگاه را ترک کرد و جایش را به ویدال داد لوییز گوستاوو و دانته و.... هم از تغییرات بایرن پپ بودند که از نوع خرید ها کاملا مشخص نیست بایرن پپ چه خواسته ای دارد به عنوان مثال به چه دلیل برای سیستم کنترل و تملک توپ بالا بازیکنی با قدرت تخریب و هنر های تاریک میانه میدان به مانند ویدال خریداری شده است البته با حضور ویدال پپ نیز نبوغ خود را ثابت کرد و به ویدال جنبه های جدیدی نیز اضافه کرد به عنوان مثال ویدال در سیستم 343 بسیار کارامد جلوه کرد و در توپ ربایی نقشی حیاتی داشت میتوان تا حدودی نقش مارتینز را با ویدال در بایرن گواردیولا مقایسه کرد چون ویدال با حضورش بالانس جذابی بین خط دفاع و خط حمله برقرار میکرد اما بهترین بایرن پپ بایرن سال آخر حضور او بوده است که باز هم مصدومیت ها او را رها نکرده و باز هم با نداشتن یک مدافع کار برایش سخت شد و مقابل اتلتیکو مادرید زانو زد در بایرن پپ فوروارد کلاسیک معنایی ندارد بلکه آنکه خلاق تر است موفق تر است لواندوسکی را بارها برای شکستن پرس به عقب باز میگردد تا بازیسازی را انجام دهد که با نقش هایش در دورتموند تفاوتی اساسی دارد او در فصل گذشته عمدتا فضاساز برای مولر بوده است و کارهای تیمی را در بخش تهاجمی سامان میداد البته نمیتوان به او خرده گرفت چون باز هم او کارش را انجام داده است و موفق بوده است به حدی که باز هم با اینکه نقش فوروارد مرکزی را دارا نبوده است آقای گل این فصل بوندس لیگا شده است این میتوان دلیلی باشد بر اینکه پپ در برقراری توازن بین دو مهره بسیار گلزن به مانند مولر و لواندوسکی موفق بوده است همچنین در بایرن پپ سیتسم مبتنی بر وینگر ها باقی مانده است البته با مصدومیت های سریالی دو وینگر بسیار محبوب باواریایی ها مشکل ها افزایش یافت اما با توجه به قدرت خط میانی با حضور معمار با تجربه اسپانیایی ینی ژابی آلونسو کمی این فشار کاهش یافته است اما همچنان حس میشد همچنین پپ با رونمایی از استعداد هایی همچون کیمیچ لطف بزرگی به باشگاه و تیم ملی کرده است و با اطمینان به این بازیکنان به انها تجربه ای ارزشمند داده است البته از لحاظ تاکتیکی بایرن پپ آنقدر تغییر کرده است که میتوان آنرا در تغییر پست مارتینز از هافبک به دفاع متوجه شد مارتینز حتی زمانی که بایرن در خط هافبک مشکلی نداشت در سیستم پپ باز هم یک دفاع میانی باقی ماند به این دلیل که در سیستم مالکانه جایی برای مارتینز نبود و باید جایش را بازیکنی ظریف تر به مانند تیاگو میداد وینگر ها آپشن های کمتری داشتند و نمیتوانستند خیلی آزاد باشند شوتزنی از سیستم بازی حذف شد و در هنگام حضور وینگر ها بازی از مرکز به گوشه ها برده میشد و همین فشاری مضاعف بر روی دوش های روبری بوده است تا حدی که با نبود این دو بایرن گواردیولا به سختی میتوانست خودی نشان دهد به هر شکل سه سال حضور پپ با تمام افتخارات و سرافکندگی ها به پایان رسید و مربی اسپانیایی به باشگاه منچستر سیتی رفت تا بایرن دوره ای جدیدی را زیر نظر کارلو آنچلوتی ایتالیایی شروع کند.
ارسال نظر