هشدار! | گیتاریست سارق به بهانه آموزش به منزل افراد رفته و آنها را مسموم می کند! + جزئیات
مرد جوان مدرس گیتار و موسیقیدان بود اما چند ماه قبل خودش قربانی نقشه سرقت یکی از هنرجویانش شده و تمام سرمایه زندگیش را از دست داد. از آن پس گیتاریست مالباخته بهشدت دچار افسردگی و ناراحتی روحی شد تا اینکه تصمیم عجیبی گرفت؛ او پا در دنیای مجرمان گذاشت و به بهانه آموزش گیتار به خانه طعمههای خود میرفت تا پس از سرقتهای سریالی، سرمایه از دست رفتهاش را جبران کند.
به چهرهات نمیخورد که سارق حرفهای باشی؟
من تحصیل کردهام و لیسانس دارم. استاد گیتار و ساز دهنی هستم و برای خودم برو و بیایی داشتم اما یک اتفاق در زندگیم رخ داد که نابودم کرد. یکی از شاگردانم که مدتها بود او را میشناختم تمام سرمایهای که سالها برای بهدست آوردن آن زحمت کشیده بودم را دزدید و رفت.
چطور دست به سرقت زد؟
برای یادگیری گیتار به خانهام میآمد و من به او خیلی اعتماد داشتم. معمولا شاگردانی که به آنها اعتماد دارم را اجازه میدهم به خانهام رفتوآمد کنند. میلاد هم یکی از آنها بود اما در حق من نامردی کرد. یک روز که برای آموزش دیدن به خانهام آمده بود با آبمیوه مسموم، بیهوشم کرد و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم که تمام اموال گرانقیمتم مانند سکههای طلا، پول، دلار و وسایل عتیقهای که در خانه داشتم را سرقت کرده و فراری شده است.
از او شکایت نکردی؟
اتفاقا شکایت کردم و دستگیر هم شد اما تمام اموالی که از خانه من دزدیده بود را فروخته و خرج بدهیهایش کرده بود. آهی در بساط نداشت که برگرداند و من که حسابی ضرر دیده بودم تصمیم گرفتم برای جبران این اتفاق، خودم نیز مانند شاگرد سارقم دست به سرقت بزنم.
سوژههایت را چطور شناسایی میکردی؟
در اینستاگرام تبلیغ آموزش گیتار میگذاشتم و افراد مختلف برای آموزش با من تماس میگرفتند. وقتی قرار میگذاشتیم تا برای آموزش به خانه هایشان بروم اقدام به تهیه داروهای خوابآور میکردم. وقتی از من پذیرایی میکردند، در فرصتی مناسب داروی بیهوشی را در آبمیوه یا چای افراد میریختم و آنها پس از نوشیدن بیهوش میشدند. آنجا بود که نقشه سرقت را اجرا میکردم و هرچه اموال ارزشمند در خانه بود را میدزدیدم.
چه وسایلی سرقت میکردی؟
اغلب وقتها خودم به خانه هنرجوها میرفتم و معمولا طلا، سکه و وسایلی که ارزش زیادی داشتند را سرقت کردم. بهعنوان مثال از یک خانه حدود 14ساعت اصل سرقت کردم. صاحبخانه عاشق ساعت بود و کلکسیونی از ساعتهای اورجینال در خانهاش داشت که همه را سرقت کردم. اگر قرار بود شاگردان به خانه من بیایند، خانهای با مدارک جعلی بهمدت 24ساعت اجاره میکردم و وقتی شاگردان میآمدند با داروی بیهوشی آنها را بیهوش کرده و رمز کارت هایشان را در حالت گیجی میگرفتم تا حساب هایشان را خالی کنم.
ارسال نظر