فرشته حسینی | فرشته حسینی و نوید محمد زاده
فرشته حسینی و نوید محمد زاده از سینما حذف شدند؟ | دلیل حذف فرشته حسینی و همسرش از سینما چیست؟
رییس روابط عمومی معاونت سینمایی اظهار داشت: ممنوع الکاری نوید محمد زاده و همسرش ، مطالبه جامعه است.
.فرشته حسینی از بازیگران ایرانی-افغانستانی سینمای ایران است.فرشته حسینی همسر نوید محمدزاده است.فرشته حسینی اخیرا حواشی ایجاد کرده است.فرشته حسینی به همراه نوید محمدزاده در جشنواره کن حضور پیدا کرد.فرشته حسینی بازیگری توانا است.
رییس روابط عمومی معاونت سینمایی در طی یک خطابه اعلام داشت:
یزدان عشیری، رییس روابط عمومی معاونت سینمایی وزارت ارشاد در واکنش به بوسه نوید محمدزاده و فرشته حسینی زوج بازیگر در جشنواره کن گفت:
«تا الان هیچگونه جمعبندی رسمی درباره ممنوع الکاری این زوج انجام نشده است. اما از سوی جامعه و رسانهها مطالبه نسبت به این موضوع به شدت وجود دارد.»
بیوگرافی فرشته حسینی
فرشته حسینی در سال 1376 در ایران تولد شده است. او در باره زندگی دور از کشور میگوید: «زندهگی در مهاجرت سختیهای خود را دارد، آنهم در ایران به خاطر مدارکتان که میخواهید بهگونه قانونی زندهگی کنید. در گذشته برای افغانها تحصیل خیلی سخت بود، اکنون بهتر شده است. در مناطقی که مردمشان از لحاظ فرهنگی ضعیف هستند، گاهگاهی تحقیرها را در نگاه و حرفهایشان احساس میکنیم. با وجودی که در آنجا متولد شدم، شدید احساس مهاجربودن برایم دست میدهد، اگر در یک کشور دیگر متولد میشدم، حتماً شهروند آنجا محسوب میشدم، یک سری چیزهای خوب به من اختصاص داده میشد. در ایران مهاجرین افغان نمیتوانند خانه و موتر بخرند، نمیتوانند گواهینامه و حتا یک سیمکارت به نام خود داشته باشند.»
وی از پدر و مادری مهاجر و افغانستانیتبار در تهران زاده شد. او در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمد و شش خواهر و یک برادر دارد. او از دانشآموختگان بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران است
فرشته حسینی فعالیت هنریاش را زمانی که ۹ سال سن داشت آغاز کرد و بهخاطر حساسیتهایی که خانوادهاش داشتند فعالیتش را از تئاتر شروع کرد. وی در کنار تئاتر در فیلمهای سینمایی و مستند هم بازی کردهاست.
او نخستینبار بازی در فیلم من یک دختر شادم به کارگردانی سامره رضایی در سال 1394 جلوی دوربین رفت. همچنین با بازی در فیلم رفتن به کارگردانی نوید محمودی در جشنوارهٔ بینالمللی فیلم مراکش موفق به کسب بهترین بازیگر زن برای بازی در این فیلم شد.
عاشقانه های فرشته حسینی و نوید محمد زاده
هچمنین به نقل از دیگر رسانه ها ، نوید محمدزاده با انتشار ویدئویی عاشقانه از فرشته حسینی تولد وی را تبریک گفت و فرشته حسینی را جان خود خطاب کرد. با انتشار این ویدئو شایعاتی مبنی بر ازدواج این زوج قوت گرفت.
از سال 1399 شایعاتی مبنی بر رابطهٔ عاطفی نوید محمدزاده با فرشته حسینی، بازیگر افغانی تبار سینمای ایران، به گوش میرسید تا اینکه در 5 اردیبهشت 1400 نوید محمدزاده با انتشار پستی این شایعات را تأیید کرد و فرشته را «جان خود» نامید و به سه زبان فارسی، پشتو و کردی ضمن تبریک تولد وی عشق خود را ابراز کرد؛ حسینی نیز با بازنشر پست محمدزاده، پاسخ او را داد. فرشته حسینی بازیگری است از پدر و مادری افغان که در تهران به دنیا آمده است. پیش از این اما شایعاتی از ازدواج نوید محمدزاده و فرشته حسینی مطرح شده بود.
نوید محمد زاده با انتشار ویدئویی از خود و فرشته حسینی چنین نوشته است:
«جانمی، جان، افغان بخوام بگم، جان، من، اَستی، کوردی بخوام بگم، گیانمی، گیان. تولدت مبارک. میدونم 6 اُمی، از الان، مبارک.»
فرشته حسینی نیز این ویدئو را در استوری صفحه ی شخصی خود منتشر نمود و خطاب به نوید محمدزاده نوشت: جهانی که منو تو ساختیم.
لازم به ذکر است چندی پیش فرشته حسینی با تبریک تولد نوید محمدزاده در صفحه اینستاگرام خود شایعاتی را در مورد این دو بازیگر آغاز کرده بود.
فرشته حسینی در صفحه اینستاگرامش با انتشار تصویری از خود نوید محمدزاده نوشت:
«برای همیشه تو را آنگونه بهیاد میآورم.ایستاده بر روی صخرهای با شکوهِ دریا و آرامشِ آسمان. تو همانی که خود دیدی به چشمِ دل. همانی که هیچکس هنوز نمیداند.
کاربران شبکه های اجتماعی تصاویری را کنار هم قرار داده اند و به این نتیجه رسیده اند که نوید محمدزاده و فرشته حسینی بازیگران مشهور لباس های مشترکی دارند (یا با هم ست کرده اند و یا لباس ها یکی است). که این اتفاق بیش از پیش حرف و حدیث های پیرامون عاشقانه های بین آنها قوت بخشیده است.
فرشته حسینی، بازیگر فیلم «رفتن» است. او در غربت زاده و در آنجا بزرگ شده است. فرشته حسینی این روزها در کابل به سر میبرد و برای نخستینبار، زندگی در وطنش را تجربه میکند. او از آمدن به وطن خوشحال است و حس عجیبی او را در بر گرفته است. فرشته دوستانی در کابل پیدا کرده و همراه آنها به مکانهای تاریخی، فرهنگی و دیدنی شهر میرود و عکسهای یادگاری میگیرد تا اینگونه اندکی از درد و رنجِ مهاجرت را از یاد ببرد.
فلم «رفتن» 1395، ساختهی برادران محمودی (نوید و جمشید محمودی، سینماگران افغان در ایران) است، فرشته حسینی نقش بازیگر اصلی این فلم را بازی کرده است. «رفتن» فلمی با محتوای مهاجرت است، این فیلم هنگامی که مهاجرت افغانها برای رسیدن به زندگیای بهتر، به اوجش رسیده بود ساخته شده است. فیلم رفتن محصول مشترک ایران و افغانستان است.
داستان این فیلم در مورد دو جوان با نامهای نبی و فرشته است. آنها همدیگر را دوست دارند، میخواهند ازدواج کنند، اما خانوادههایشان با این ازدواج موافقت نمیکنند. نبی از افغانستان به ایران میرود، جایی که فرشته شش سال پیش آنجا رفته است. آنها میخواهند برای ساختن زندهگی بهتر به اروپا بروند… این فلم در منطقهی خاوران تهران فیلمبرداری شده و قصه دو جوان از صبح تا شب را به تصویر کشیده است. فیلم رفتن توانست در فستیوال «بوسان» در کوریای جنوبی، جایزهی هیأت داوران و در جشنوارهی فلم بینالمللی مراکش جایزه بهترین بازیگر زن -که نقش آن را فرشته حسینی بازی کرده بود- را از آن خود سازد.
برادران محمودی پیش از این، فیلمی به نام «چند متر مکعب عشق» ساخته بودند. فیلمی که در میان فرهنگیان و سینماگران با استقبال خوب روبهرو شد. چند متر مکعب عشق نیز در بارهی زندگی مهاجران افغان در ایران است.
فرشته حسینی این بازیگر 20 ساله، دو هفته است در کابل به سر میبرد، ذوقزده، به هر طرف با کنجکاوی نگاه میکند، از دیدن مکانهای شیک و لوکس و از خندههای کودکانی که راهی مکتب هستند خوشحال میشود. او لهجهی کابلی را تازه فرا میگیرد و تلاش میکند با همین لهجه گپ بزند، احتمالاً این لهجه را دوست دارد: «من چیزهایی مثل جنگ را همیشه از کشورم شنیده بودم. فکر میکردم وقتی پای خود را به افغانستان بگذارم با جنگ و بمب روبهرو میشوم، اما اصلاً اینگونه نبود. افغانستان خیلی جاهای زیبا دارد، چه در هرات و چه در کابل. من جاهای خیلی قشنگ کابل مثل باغ بابر، باغ بالا، کارته سخی و دارالامان را دیدم. اینها برایم خاطره شدهاند. دلم نمیشود بروم، پروازم را برای چند روز به تأخیر انداختم. این روزها بودن در وطن چون ما مهاجر بودیم، تجربهاش نکردیم، یک عزت نفس بیشتر به آدم میدهد. یک آسایش است.»
فرشته حسینی، بیشتر از اینکه بازیگر سینما باشد، بازیگر تیاتر است. او از سن ده سالهگی رو به تیاتر آورد. فرشته در بارهی اینکه چگونه به تیاتر و سینما علاقهمند شده است، گفت: «وقتیکه در مکتب درس میخواندم، تیاتر را زیاد دوست داشتم. کارهای فرهنگی را دوست داشتم انجام بدهم، سرپرست گروه سرود مکتب و گروه تیاتر بودم. در مسابقات فرهنگی و هنری در همان منطقه، کار ما همیشه اول میشد. از همان چیزهای خیلی کوچک کوچک علاقهام به تیاتر شروع شد و دیدم که نمیتوانم به کار دیگر مشغول شوم. از ده سالهگی نزد استادان ایرانی، تیاتر را فرا گرفتم.»
او نخست در تیاتر در بخش «فورم» (کار با بدن و موسیقی) کار میکرده است و در این زمینه اجراهای متفاوت داشته است. فاطمه در اجراهای «خیبرشکن»، «بلبلها»، «گلهای خندان»، «سینمای من»، «خشونت علیه زنان»، «ماهی سیاهی کوچولو» و «شازده کوچولو» نقش ایفا کرده است. بانو حسینی اکنون نیز دو تیاتر در حال تمرین دارد که در یکی از آنها نقش اصلی را دارد که به صورت مونولوگ است. او بهطور آزاد سه سال رشته تیاتر را آموزش دیده است.
بانو حسینی از سختیهای مکتب در ایران در صحبتهایش گفت: «وقتیکه در دوران ابتدایی بودم، میخواستیم برای ثبت نام برویم. بسیار با ما با لحن بدی گپ میزدند. به مادرم میگفت که برای افغانها مجوز نیامده است و بروید فلان روز بیایید. باز همان روز میرفتیم میگفتند که جا نداریم.» امسال وزارت آموزش و پرورش ایران، اکثر کودکان افغان، چه آنهایی که مدرک دارند و چه آنهایی که ندارند، در مکتب نامنویسی کردهاند.
فرشته حسینی شش خواهر و یک برادر دارد. پدر و مادرش سی سال پیش، به دلیل جنگ، کشور را ترک میکنند. آنها اول به پاکستان مهاجر میشوند و مدتی آنجا زندهگی میکنند، سپس به ایران میروند. اوایل بهخصوص در زمان کودکی فرشته، این خانواده در ایران زندهگی سختی را تجربه کردهاند.
فرشته حسینی زمانیکه کودک و دانشآموز بوده است، بهخاطر هزینهی مکتب مجبور میشود که بعد از چاشتها تا دیر وقت شب، در یک گارگاه خیاطی کار کند. او میگوید، آن روزها را هیچوقت فراموش نمیکند، روزهایی که از خستهگی زیاد، روی چرخ خیاطی خواب میرفته است. فرشته این تجربههای زندهگیاش را توأم با خنده و افسوس تکرار میکند: «فکر میکنم انسان قویای هستم. چون در خانوادهای که من بزرگ شدم، ما شش خواهر و یک برادر بودیم، زندهگی ما بسیار سخت بود. ما در مدرسه باید پول زیاد پرداخت میکردیم. من از کودکی و در یک کارگاه خیاطی کار میکردم، پولی که به دست میآوردم را به مکتب میدادم. وقتی که دلم میخواست تیاتر بروم، باز بیشتر کار میکردم تا پول تیاتر را هم جمع کنم. میفهمید من آنقدر مانده میشدم، سرکار روی چرخ خواب میرفتم. دوران سختی داشتیم. من دوست ندارم خانوادهام در ایران در سطح پایین زندهگی کنند. من تحقیرها و گریههای خواهرانم را نمیتوانم فراموش کنم.»
ارسال نظر