معرفی فیلم داستان دست انداز فیلمی فانتزی و خوشحال
«داستان دست انداز» جدیدترین ساخته کمال تبریزی است که فضایی فانتزی دارد و همچون دیگر آثار تبریزی سعی دارد نقد اجتماعی سیاسی را نیز چاشنی کارش کند. فیلمی با بازیگران قدیمی همچون رضا کیانیان و استفاده از چهرههای جدید همچون امید نعمتی و هدی زینالعابدین که پس از بازی در سریال رهایم کن حسابی درخشیده است. به بهانه پخش این فیلم در فیلیمو مروری داریم بر متن و حواشی و نقدهای منتقدان درباره فیلم.
فیلم داستان دست انداز، داستان نویسنده جوان و نهچندان موفقی به نام رها (با بازی هدی زینالعابدین) را روایت میکند که تلاش میکند در آخرین داستانش درباره حسرتها و آرزوهایش بنویسد. اما اتفاقات به شکلی رقم میخورد که مرز میان حقیقت و داستان برداشته میشود و رها تمام شخصیتهای داستانش را در واقعیت ملاقات میکند… درهمآمیزی خیال و واقعیت سابقهای طولانی در سینمای جهان دارد و نویسندگان بزرگی مانند چارلی کافمن بارها و بارها سراغ چنین داستانهایی رفتهاند. درخشش ابدی یک ذهن پاک، اقتباس و جان مالکوویچ بودن از نمونههای درخشان این سبک از داستانگویی در سینمای جهان هستند.
عوامل و بازیگران فیلم داستان دست انداز
بازیگران فیلم داستان دست انداز: رضا کیانیان، حبیب رضایی، هدی زینالعابدین، رویا نونهالی، همایون ارشادی، امید نعمتی، نسیم ادبی، شیرین اسماعیلی، مهدی صباغی و…
کارگردان: کمال تبریزی، فیلمنامه: فرزاد فخریزاده، تهیه کننده: محمد آفریده، مدیر فیلمبرداری: علی تبریزی، تدوین: سپیده عبدالوهاب، آهنگساز: امین هنرمند، برنامهریز، دستیار اول کارگردان: نوا روحانی، منشی صحنه: ماریا میرنژاد، سرپرست گروه فیلمبرداری: محمد ابراهیمیان، طراح صحنه و لباس: مشکین مهرگان، طراح گریم: مهرداد میرکیانی، مدیرصدابرداری: عباس رستگارپور، طراحی صدا، ترکیب صدا: محمدرضا دلپاک، عکاس: زهرا مصفا، مجری طرح، مدیرتولید: علیرضا ابوالقاسمی نژاد
چند نکته درباره فیلم داستان دستانداز
ساخت فیلم داستان دست انداز از اواسط پاییز سال ۹۸ آغاز شده بود که در زمستان به مرحله فنی رسید، مراحل فنی از ابتدای اسفند سال ٩٨ بدلیل گسترش ویروس کرونا متوقف شد.
کمال تبریزی پیش از فیلم داستان دستانداز قرار بود فیلم «در کمال بیشعوری» را بر اساس فیلمنامهای از حسین مهکام بسازد اما به دلیل اینکه ساخت این فیلم نیاز به امکانات و شرایط خاصی داشت، ساخت آن را به آینده موکول شد.
فیلم دستانداز قرار بود در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشد اما به دلایلی توقیف شد.
فیلم داستان دست انداز کمال تبریزی در مجموعه آلترناتیوها در بخش پانوراما در بیست و چهارمین دوره جشنواره بین المللی فیلم شانگهای در سال ۱۴۰۰ شمسی و ۲۰۲۱ میلادی در کشور چین به نمایش در آمده است.
امید نعمتی خواننده گروه پالت برای اولین بار به عنوان بازیگر یک فیلم سینمایی جلوی دوربین رفته است.
نقد و بررسی سایتهای سینمایی درباره فیلم داستان دست انداز
سایت ویرگول
علی رفیعی وردنجانی | داستان دست انداز فیلمِ کمال تبریزی یک سینمای مینیمال متوسل به خیال و توهم است که اندازه فهم تصویرش از اندازه قصهگویی آن بیشتر شده. سینمایی که تبریزی از کمدی و طنز به جای میگذارد به مراتب از سینمایی که ژانر حکم کرده بیشتر مبالغهآمیز است. عینک روشنفکری هدی زینالعابدین مشخصا یک شخصیت نویسنده نمیسازد اما جزئیات مندرج در فرم، ساختار سینمایی اثر، به اندازهای نزدیک به خلق شخصیت شده که مخاطب، کاراکتر راوی را گاه با شخصیت اشتباه میگیرد. از سوی دیگر ما نمیتوانیم رضا کیانیان را به عنوان یک کهن کاراکتر، کاراکتر شناخته شده، در اندام و تصویر باور کنیم. شناخت فقط به حرف نیست. سینما الگوی ویژهای برای نمایش دارد که باید تمرکز خود را بر کامروایی بیننده از تصویر بگذارد.
این تمرکز بهخودی خود مثلا در آثار بیلی وایلدر، مخصوصا در «آپارتمان»، صورت میپذیرد اما مشخصا توانایی به اجرا گذاشتن آن در «دستانداز» دیده نمیشود. وقتی از یک نویسنده حرف میزنیم، دقیقا از چه کسی سخن میگوییم؟ پرسشی که باید به مراتب تبریزی در مقام کارگردان پس از بررسی فیلمنامه از خود داشته باشد. فیلمِ «پنجره مخفی» ساخته دیوید کپ که بر اساس داستانی از استفن کینگ برداشت شده را بیاد آورید؛ در فیلم مذکور جزئیات هستند که ذهن یک نویسنده را برای ما میسازند و این جانی دپ است که با بازی خوب و درونی خود شخصیت را خلق میکند اما وقتی جدای از قیاسِ محصولی، فیلمِ «دستانداز» را در نظر میگیریم، رها، زینالعابدین، شخصیتی لبالب از آرزوها و یک سری سرخوردگیهای اجتماعی دارد که مدام پُز روشنفکری میدهد و…
اول نیوز
محسن دادار | فیلمهای تبریزی فارغ از ویژگیهای مضمونیشان که افراد مختلف با توجه به دیدگاهی که دارند میتوانند موافق یا مخالف آن باشند به لحاظ ساختاری فیلمهای خوبی هستند. در دست انداز هم تبریزی کیفیت و استاندارد کار خود را حفظ کرده و موفق شده فیلمی بسازد که به لحاظ بصری زیبا و چشم نواز است. استفاده درست و به اندازه از جلوههای ویژه بصری به شکلی که مضحک به نظر نرسد از ویژگیهای مهم آخرین فیلم کمال تبریزی است. خصوصاً آن که این جلوههای ویژه نقش مهمی در داستان خیالانگیز تبریزی بازی میکنند و اگر کارگردان موفق نمیشد از این موضوع به درستی استفاده کند کل فیلم از دست میرفت. اما تبریزی موفق شده کاملاً هوشمندانه و با تکیه بر تجربه نسبتاً موفق طعم شیرین خیال در دست انداز به خوبی از جلوههای ویژه استفاده کند. اما ویژگی دیگر فیلمهای تبریزی که باعث جذابیت آثار او میشود بازیهای خوبی است که از بازیگران میگیرد.
تیوال
ریحانه اصل قنبرنژاد | نام این پدیده را نمیدانم، میگوییم تفکر جمعی … تفکر جمعی کاری میکند که همفکر دیگران شویم همان حرفهایی که دیگران میزنند را بزنیم اگر دیگران از چیزی متنفر شدند ما هم تنفر پیدا کنیم و بالعکس. بی هیچ پیش زمینه. و قضاوتی باید به استقبال هنر رفت. برای من فیلم دست انداز فیلم خوبیست. عالی نیست. شبیه دیگر کارهای تبریزی نیست اما حرف خودش را دارد و این حرف را هم خوش ادا و بی لکنت میزند. در سینمای امروز که فیلمها یا اجتماعی سیاه هستند یا کمدی زرد، دست انداز تکانت میدهد شبیه عصر تابستانی است که در کافهای مینشینی مینویسی و به آهنگهای پالت بند گوش میدهی. فیلم داستان دست انداز بوی خوب میدهد، بوی امید و ای کاش امید نعمتی بیشتر بازی کند.
حرفهای کمال تبریزی کارگردان فیلم دست انداز
برای کشور خیلی بد است که فیلم توقیفی داشته باشیم
کمال تبریزی در مصاحبه مفصلی با ایسنا، درباره فیلم داستان دست انداز صحبتهای خواندنی مطرح کرده است که اینجا گزیدهاش را میخوانید:
با آقای فخریزاده به عنوان جوانی آشنا شدم که مدتی سابقه روزنامهنگاری داشته و یادداشتهای پراکنده و فیلمنامه مینویسد که یک روز فیلمنامهای را برایم فرستاد و وقتی خواندم، دیدم عجب قلم خوبی دارد. در فیلمنامهاش موضوعات متنوعی طرح شده بود که البته در اجرا متفاوت شد و کارهای بیشتری را با حضور او روی فیلمنامه انجام دادیم. فیلمنامهای که ایشان ابتدا به من داد، «آرزوی جهان» نام داشت ولی بعد با توجه به کانسپتی که به داستان فیلمنامه اضافه شد و داستانی زنانه پیدا کرد، نام اصلی فیلم به «داستان دستانداز» تغییر داده شد.
راستش میخواستند صحنههایی از فیلم داستان دست انداز را حذف کنند ولی خوشبختانه کوتاه آمدند؛ یعنی قرار بود دو پلان حذف شود ولی از آنجا که به نظر من ایرادهای بنیاسرائیلی گرفته بودند با صحبت و پیگیری ماجرا را حل کردیم.
در یک مورد میخواستند پلانی را از یک بازی قدیمی خانم پروانه معصومی که در بخشی از فیلم نشان داده میشد بخاطر همان قدیمی بودنش درآوریم که خودم به خانم معصومی زنگ زدم و موضوع را توضیح دادم که صحنههایی از فیلم «رگبار» در فیلمم نمایش داده شده و ایشان با خنده و تعجب گفتند هیچ مشکلی با نمایش آن ندارند و ایرادی نیست. در نهایت با همکاری شورای پروانه نمایش، فیلم بدون مسئله مجوز اکران گرفت.
این اتفاقها [توقیف فیلمها] اگرچه برای فیلم پیش آمد اما بخاطر ممیزی و سانسور نبود که سراغ ساخت فیلم فانتزی رفتم چون همین داستان اگر یک رئال اجتماعی بود احتمالاً ساختش برایم جذاب نبود و همین فانتزی بودن مرا جذب کرد. برایم جالب بود که در چنین قالبی حرفهایی را مطرح کنیم که احتیاج نباشد مستقیم گفته شوند. علاوه براینها یک نکته جذاب دیگر برای ساخت «دست انداز» این بود که مشابه آن را در سینمای ایران ندیده بودم.
معمولا بسیاری از فیلمنامههایی را که من دوست دارم، همکاران و اطرافیانم اصلاً دوست ندارند و کمتر پیش میآید که وقتی نسبت به فیلمنامه یا طرح موضوعی ابراز علاقه میکنم همه دوستان و رفقا و همکارانم آنطور که من نسبت به آن حساسیت پیدا میکنم و علاقهمندی نشان میدهم تحتتاثیر قرار بگیرند. «دست انداز» هم ممکن است برای خیلی از تماشاگران جذاب نباشد ولی خودم فکر میکنم ما در جهانی زندگی میکنیم که تخیل در آن باعث میشود شخصیت ما شکل بگیرد یا تصمیمهای خاص بگیریم و روند مشخصی را دنبال کنیم.
میتوان گفت که در سینما ۲ وجه سرگرمکننده وجود دارد؛ یکی فیلمهای پرفروش مثل «مارمولک» که سرگرمی در آن تعیینکننده است و دیگری فیلمهایی مثل «گاهی به آسمان نگاه کن» یا همین «دست انداز» که جنس دیگری دارند و از زاویه دیگری باید آنها را نگاه کرد. اگر از آن منظر با این فیلمها ارتباط بگیرید آن وقت خیلی جذاب خواهد بود.
من در دولت قبل عضو شورای پروانه نمایش بودم و بعد از اینکه دولت تغییر کرد محترمانه از شورا اخراج شدیم که شاید طبیعی هم بود چون حکم اعضای شورای پروانه نمایش را وزیر ارشاد امضا میکند. من زمانی که در شورای پروانه نمایش بودم پیشنهادم این بود که به تهیهکننده و کارگردان فیلمهایی که ایرادی به آنها وارد میشود اعلام کنیم تا اگر ایرادها را قبول نکردند، از آنها دعوت کنیم که حضوری با هم صحبت کنیم چون ممکن است آن کارگردان بینوا یا تهیهکنندهای که سرمایه خود را آورده، مسئلهای را مطرح کنند که قابل پذیرش باشد، شاید حتی برعکس هم بشود و آنها نظر شورا را بپذیرند.
الان شکل بسیار نازلی از مدیریت اعمال میشود و به همین دلیل رشدی که سینمای ایران باید میداشته، متوقف شده است. نباید انتظار داشته باشیم در آینده فیلمهایی که درخور تحسین باشند را ببینیم. این شرایط را از این جهت نازل میبینم که اولین بار است پروانه نمایش فیلمی صادر شده است و بعد به تیزر آن ایراد میگیرند. این اتفاق برای فیلم داستان دست انداز رخ داده و در حالی که به فیلم من مجوز اکران دادند تیزر آن را که از همان صدا و تصاویر فیلم ساخته شده، قبول نکردند. واقعا برای من سوال است که چرا اصلاً باید به خودتان اجازه بدهید به این تیزر بگویید نه!؟ اصلاً چرا باید برای تیزر فیلم پروانه بگیریم؟ مگر به خود فیلم پروانه نمایش ندادهاید؟ اگر پلان دیگری در تیزر بود حق داشتید.
«خیابانهای آرام» که به نظر میرسد توقیف دائمی شده اما بیشترین سختی را در مرحله ساخت، برای فیلم «لیلی با من است» تجربه کردم و عذاب کشیدم تا توانستم آن را بسازم چون فیلم اولم بود. این سختترین فیلمی است که ساختهام و حتی یادم میآید یک روحانی به وزارت ارشاد میآمد و میگفت من نمیگذارم تو این فیلم را بسازی. اما در بخش اکران و نمایش، «مارمولک» سختترین فیلمم تا به حال است.
چقدر «شیشلیک» فیلم خوبی بود و چقدر در حق آن ظلم شد. من به مهدویان هم گفتم که ای کاش این فیلمنامه به دست من میرسید و خودم آن را میساختم. آن وقت کاری میکردم که با فیلم اینطور برخورد نکنند چون «شیشلیک» به لحاظ ساخت و مدل تکنیک و کانسپتاش خطاهایی دارد که همانها سبب شدند فیلم اینطور مهجور بماند وگرنه بسیار موضوع جذابی دارد و برای اینکه اکران شود خیلی به روز است.
متاسفانه انگار کسی به این فکر نمیکند که برای یک کشور خیلی بد است که فیلمی توقیف شود و در توقیف بماند! اصلا چطور یک سیستم میتواند از نمایش یک فیلم سینمایی بترسد و آن را نمایش ندهد؟ میگویند آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. اگر واقعاً ما اینطوری (که در فیلم نشان داده میشود) نیستیم چه اشکالی دارد یک نفر فیلم منتقدانه هم بسازد؟ وقتی یک فیلم سینمایی را توقیف میکنید بیشتر این معنا برداشت میشود که حرف آن فیلم درست است یا حرفی میزند که امکان بروز آن در جامعه وجود دارد درغیر اینصورت دلیلی برای توقیف آن وجود ندارد.
فیلم «داستان دست انداز» برای تماشاگر عادی سینما به شرط آنکه درک متقابل ایجاد شود، بیشترین همذات پنداری را خواهد داشت چون ما عموماً خود را شکست خورده میدانیم و حسرتهایی داریم که به آنها نرسیدیم. در نتیجه خیلی وقتها آدمها یک جور احساس نارضایتی از شرایط دارند بنابراین فکر میکنم «دست انداز» برای چنین افرادی فیلم جذابی باشد که حرف برای گفتن دارد. اینکه تو بتوانی مدارجی را طی کنی فقط به تو بستگی ندارد، بلکه شرایط دیگری هم وجود دارد که همه اینها باید در کنار هم قرار گیرند. از این منظر فکر میکنم همذاتپنداری مخاطب با قهرمان فیلم، خیلی بیشتر از مدلهای معمول دیگر در سینماست و اگر دنیا را یک کلاس تصور کنیم در «دست انداز» تلاش شده بیشتر نگاهها به شاگردان ته کلاس باشد.
ارسال نظر