روایت غمانگیز یک مسافر از درد و دل راننده تاکسی
یک کاربر روایت غمانگیزی از درد و دل یک راننده تاکسی را در شبکه مجازی منتشر کرد. او خاطره ای درباره گفتوگوی خودش و راننده تاکسی را بیان کرد.
یک کاربر روایت غمانگیزی از درد و دل یک راننده تاکسی را در شبکه مجازی منتشر کرد. او خاطره ای درباره گفتوگوی خودش و راننده تاکسی را بیان کرد.
او نوشت: سوار یک تاکسی شدم که راننده مسنی داشت، حین مسیر انگار که دلش برای دخترش تنگ شده باشه گفت: دخترم دانشجو کامپیوتر شریفه. خیلی خوشحالم، آخه خودم نتونستم درس بخونم و به جایی برسم. از اون بابت میگم.
گفتم: خیلیه که تونست با داشتن یه بابای بیسواد به اینجا برسه نه؟ شاهکار کرده.
راننده تاکسی گفت: دلتنگشم. خجالت میکشم زنگ بزنم. الان دیگه خانم مهندس شده چرا جواب منو بده؟
ارسال نظر