اطلاعات کامل فیلم شب داخلی دیوار را بخوانید.

سایت شماره یک:

فیلم شب داخلی دیوار جدیدترین ساخته وحید جلیلوند یک تریلر سیاسی اجتماعی است که نوید محمدزاده نقش اصلی آن را بازی می‌کند. فیلمی که بدون دریافت مجور اکران در ایران، در فضای مجازی منتشر شد. در این صفحه نگاهی انداختیم به اطلاعات و حواشی فیلم که در زمان جشنواره ونیز جمع‌آوری کرده بودیم و اطلاعات دیگری که به مرور کامل‌تر هم می‌شود.

خلاصه داستان فیلم شب داخلی دیوار

درباره فیلم شب داخلی دیوار با نام جهانی Beyond the Wall این خلاصه منتشر شده است؛ علی، مردی نابینا، قصد خودکشی دارد که توسط دربان ساختمانش منصرف می‌شود. به او اطلاع داده می شود که پلیس در جست‌وجوی زنی است که فرار کرده و در جایی از ساختمان مخفی شده است. علی (با بازی نوید محمدزاده) کم کم متوجه می شود که لیلا زن فراری داخل آپارتمانش است. پس از شرکت در اعتراض کارگران که منجر به هرج و مرج شد، لیلا موحد (با بازی دیانا حبیبی) در مورد پسر ۴ ساله خود که هنگام بردن او به ون پلیس گم شد، مضطرب و نگران است. علی تصمیمی می‌گیرد تا لیلا را از این وضعیت نجات دهد و…

انتشار / لو رفتن نسخه اصلی فیلم شب داخلی دیوار

در زمستان ۱۴۰۲ چندمین فیلم بدون آنکه اکران شود و رنگ پرده را ببیند، منتشر شد. این‌بار نوبت فیلم شب داخلی دیوار ساخته وحید جلیلوند بود که نسخه با کیفیت آن در فضای مجازی منتشر شود. با توجه به آنکه این فیلم بدون اکران در ایران از وی‌او‌دی‌های خارجی سردرآورد، نمی‌شود عنوان قاچاق فیلم را برای آن به‌کار برد. تنها افسوس این است که فیلم اکران عمومی نشد و نقدها به آن، قالبی غیررسمی دارد.

علی و وحید جلیلوند (تهیه‌کننده و کارگردان فیلم شب، داخلی، دیوار) پس از انتشار این فیلم و رسیدن آن به دست مخاطبان ایرانی این متن را منتشر کردند: «دیری نپایید که فیلم «شب، داخلی، دیوار» اثری که اول متعلق به مردم ایران است و سپس به همه عواملی که در تولید آن نقشی داشتند، به جمع فیلم‌های قاچاق شده در سینمای ایران پیوست؛ و چه اتفاق تلخِ پرتکراری! ولیکن اگر این اتفاق بار دیگر نوری بتاباتد بر دلیل و ریشه‌های قاچاقِ فیلم‌هایی که سیستم ممیزی و سانسور، راه حیات و حق طبیعی آنها را به خفقان کشانده است، رنجِ آن را به جان می‌خریم که این رسوایی و بی‌آبرویی شماست که مردم ما را از ساخته شدن و دیدن فیلم‌هایی که ظلم شما را برنمی‌تابند، محروم کرده‌اید.

آن روز که گفتید باید فیلم «شب، داخلی، دیوار» را به تیغ سانسور شما بدهیم تا بتواند در فستیوال‌های خارجی رقابت کند یا اکران شود، تن به این کار ندادیم؛ چراکه معتقد بودیم حق ما است که آزادانه بسازیم و نمایش دهیم و همچنین حق مخاطب است که خودش با هر اثری مواجه شده و دیگرانی قیم‌مابانه برایش تصمیم نگیرند و حال که «شب، داخلی، دیوار» هم قاچاق شده است، گرچه معتقدیم هیچ اثر فرهنگی هنری نباید بدون رعایت حقوق مولف در دسترس عموم قرار گیرد، اما چون به خوبی می‌دانیم که ریشه‌های این اتفاق کجاست، لذا فیلم خود را تقدیم همه تماشاگران آن می‌کنیم و امیدواریم آنچه در این اثر و لایه‌های مختلف آن روایت شد، نقش روشنگرانه خود را ایفا کند.»

دبیر ستاد صیانت از آثار و محصولات سینمایی هم در پاسخ به تهیه‌کننده و کارگردان فیلم درباره سانسور فیلم به رسانه‌ها گفت: «طبق اطلاع بنده، این فیلم درخواستی برای دریافت پروانه نمایش ارائه نداده که مورد ممیزی یا سانسور قرار گیرد لذا، انتظار می‌رود دوستان در اظهارنظرهای خود جانب انصاف و صداقت را رعایت کنند.»

 

بازیگران و عوامل فیلم شب داخلی دیوار

نویسنده و کارگردان: وحید جلیلوند

تهیه‌کننده: علی جلیلوند

مدت زمان: ۱۲۶ دقیقه

بازیگران: نوید محمدزاده، دیانا حبیبی، امیر آقایی، سعید داخ، دانیال خیری‌خواه و علیرضا کمالی

فیلمبردار: ادیب سبحانی

برنامه‌ریزی و دستیار کارگردان: حسن لبافی

تدوین: وحید جلیلوند

طراح صحنه و لباس: کیوان مقدم

گریم: ایمان امیدواری

موسیقی: انتخابی از آلبوم «یک روز شاد دیگر» و ریمیکس از آلبوم «دلشدگان» اثر محمدرضا شجریان (بازتنظیم اولافور آرنالدس با نام «تو کافر دل»)

صدا: داریوش صادق پور، علیرضا علویان

جلوه‌های بصری: محمد برادران

 

نقد و بررسی منتقدان درباره شب، داخلی، دیوار

نقدها در زمان جشنواره ونیز ۲۰۲۲

ایندی‌وایر

لیلا لطیف | تاریخ سینما پر از فیلم‌های پرنقصی درباره معلولان است؛ با وجود این به نظر می‌رسد وارد دوران جدیدی شده‌ایم که آثار مبتکرانه‌ای برای جبران گذشته ساخته می‌شوند. «آوای متال» یا «صدای فلز» (Sound of Metal) استفاده درخشانی از طراحی صدا کرده است تا تماشاگرانش بهتر چگونگی محدودیت‌های شنوایی و شنیدن صداهای نامفهوم و دچار اعوجاج را تجربه کنند. «شب، داخلی، دیوار» هم به‌گونه‌ای مشابه سراغ نابینایی رفته است و با ساختاری سنجیده می‌خواهد ما را بهتر با آنچه پروتاگونیست فیلم تجربه می‌کند آشنا کند و حس نابینایی را به بهترین شکل ممکن به ما منتقل کند.

اسکرین‌دیلی

جاناتان رامنی |  بعضی از صحنه‌های اکشن فیلم خیلی خوب از کار درآمده‌اند… که اگر طراحی و اجرای دقیق و پویای آن‌ها با تدوینی درست و سنجیده همراه نمی‌شد، چنین نتیجه‌ای حاصل نمی‌شد که در بستر سینمای ایران شگفت‌انگیز باشد. در این خصوص، نزدیک شدن فیلم به تابوها هم شامل اقدام به خودکشی و نمایش صمیمیتی می‌شود که بین شخصیت‌های مرد و زن اصلی شدت می‌گیرد، گرچه آن‌ها اغلب در یک قاب دیده نمی‌شوند؛ اما رنگ و لعاب فیلم بیش از حد سنگین و غم‌افزاست.

آی‌آن‌سینما

نیکلاس بِل | ادیب سبحانی فیلمبردار در فضای داخل آپارتمان شخصیت اصلی، استفاده خوبی از تقلای کلاستروفوبیک علی کرده است اما پیکار این کارگر که به آشفتگی نزول پیدا می‌کند و چند بار هم به نمایش درمی‌آید، تدوین بدی دارد و از نظر بصری هم ناخوشایند است… «شب، داخلی، دیوار» روی‌هم‌رفته خسته‌کننده است و پرده سوم فیلم به شکل عجیب و حتی مضحکی به‌شدت افت می‌کند که با توجه به مهارت جلیلوند – که در فیلم قبلی‌اش از خود نشان داده بود – غافلگیرکننده است.

ورایتی

جسیکا کیانگ | هیچ‌کس از تماشای فیلم عمیقا ناخوشایند و به‌شدت تاثیرگذار وحید جلیلوند جان سالم به در نمی‌برد و هر فردی تا حدی دچار آزردگی روحی می‌شود. «شب، داخلی، دیوار» تمثیلی خشونت‌بار برای تاثیرهای ترومایی ناشی از حضور در جامعه‌ای است که می‌توان آن را بین دایره‌های ششم و هفتم جهنم قرار داد. فیلم ترکیب عجیبی از یک تریلر روان‌شناختی پیچیده با چاشنی ژانر علمی‌تخیلی است با درامی در لوکیشن محدود یک اتاق که می‌خواهد نتایج عذاب کشیدن و زجر دیدن فردی از جامعه را به نمایش بگذارد. «شب، داخلی، دیوار» نمونه‌ای از فیلمسازی استادانه و درخشان است که روی داستانی پیاده شده که آن‌قدر تیره‌وتار و بی‌رحمانه است که شما احتمالا آرزو می‌کنید کمی کم‌تر از این خوش‌ساخت می‌بود تا به شما بهانه‌ای برای روی برگرداندن بدهد.

گزیده نقد و نظرها در زمان انتشار فیلم جلیلوند

بهمن شیرمحمد | شب داخلی دیوار به جای قرار گرفتن در مسیر دو فیلم قبلی وحید جلیلوند، با دو فیلم قابل اعتنای دو سال اخیر یعنی تفریق و بی‌رویا ارتباط برقرار می‌کند. با این تفاوت که زاویه نگاه و شیوه روایتش تبدیل به بخشی تفکیک‌ناپذیر از جهان خود فیلم و ایدئولوژی‌اش می‌شود. ریسک بسته نگاه داشتن مشتش تا نیم ساعت پایانی را به جان می‌خرد تا ضربه نهایی‌اش را وارد کند و به داد نیمه‌ ابتدایی کسالت‌بارش برسد. اما کمی دیر و نابهنگام. دست فیلمساز تا تقارن فلاش‌بک مرد و زن و یادآوری تلخ مشترکشان تا حد زیادی خالی به نظر می‌رسد و شگردهای اتصال نماها که عمدتا در قالب مچ کات خودشان را نشان می‌دهند از فرط تکرار از جایی به بعد و به تدریج کارکرد و تاثیرشان را از دست می‌دهند و فیلمساز ناتوان از ایجاد خلق گره‌ها و اتفاق‌های تازه دست به تکرار موقعیت‌های قبلی می‌زند.

انگار که بیش از حد برای برگرداندن قصه و رودست زدن به تماشاگر ذوق داشته و روی آن حساب کرده باشد. به همین جهت است که پس از گذشت یک ساعت از زمان فیلم همچنان در مرحله طرح اولیه داستان باقی می‌مانیم و به نظر می‌رسد فیلم نه رو به جلو پیش می‌رود و نه در عمق حرکتی می‌کند. همه چیز را برای گره‌گشایی پایانی‌اش (نه در داستان که در الگوی روایی ذهنی) نگاه داشته. به عبارتی دیگر از ارتباط برقرار کردن میان بی‌منطقی رویای علی و جهان واقعی ناتوان مانده و مهم‌ترین ضربه را نیز از همین‌جا خورده است.

یاشار نورایی | ایده‌ ناظر فیلمنامه که بحث وجدان آدمی در خدمت یک نیروی سرکوبگر و امنیتی است، در پیرنگ اثر به شکلی زیرکانه و حتی فرصت‌طلبانه با منزوی کردن شخصیت اصلی و ترسیم محیط زندان در زندان، چندان قائم به ذات نیست که نیاز به احساسی کردن تماشاگر با اشک و آه و فریاد و جلوه‌های عینی ظلم نباشد و عملاً در نوسان میان فضای ذهنی و عینی، به شکلی قابل پیش‌بینی وقایع و اتفاقات بر مفاهیم درونی غلبه می‌کنند. در نتیجه، اخلاق‌گرایی اثر، با نوعی دلجویی از آدم‌هایی که وجودشان باعث تیره‌روزی بسیاری دیگر شده، کسی را قربانی می‌کند که در داستان اصلاً معلوم نیست به چه جرمی زندان افتاده و چرا می‌خواهد خودش را بکشد و یا عذاب وجدان دارد؟

شکل فیلم هم که در بخش‌های عینی خصوصاً درگیری و تصادف، خوش‌ساخت است، در بخش‌های ذهنی چندان جذاب نیست و از این رو آدم پس از مدتی که از روایت گذشته، نسبت به سرنوشت دو شخصیت اصلی بی‌تفاوت می‌شود. واقعیت این است که در پیوند میان چنین فیلم‌هایی با شتاب تند وقایع اجتماعی و سیاسی ایران، خود امر روزمره برای دنبال کردن بسیار جذاب‌تر است تا تلاش برای تطهیر آدم‌هایی که می‌بینیم در واقعیت هم چندان تاوان تصمیم‌ها و رودرو شدن با عموم مردم را نمی‌دهند و اتفاقاً کمترین آسیب جسمانی یا وجدانی را می‌بینند. این فیلم شاید نمونه‌ای خوب برای بلاتکلیف بودن نیروهای مصلحی است که در عرصه‌ سیاسی اصلاح‌طلب نام می‌گیرند و در شکل هنری، تلاشی برای رفع تضادها و تبعیض‌ها می‌کنند، بی‌آنکه واقعاً جسارت یا شجاعت تغییر را داشته باشند. اگر جنبش اصلاحات در ایران به پیروزی رسید، ساخته‌ وحید جلیلوند هم می‌تواند بر من بیننده تاثیر درستی بگذارد و موفق نامیده شود.

در جشنواره ونیز ۲۰۲۲ چه گذشت؟

فیلم شب داخلی دیوار اولین تجربه بین‌المللی‌اش را با حضور در هفتاد و نهمین دوره جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۲ آغاز کرد. فیلم در بخش مسابقه جشنواره حاضر شد و مخاطبان نسبت به فیلم واکنش‌های متفاوت و نسبتا مثبتی داشتند.

وحید جلیلوند در یادداشتی که درباره فیلمش به جشنواره فیلم ونیز داده نوشته است: در سال ۲۰۱۸ در فایلی صوتی از شاعر معروف ایرانی درباره احیای امید از دست رفته مردم شنیدم: «بدون امید، هرگز قدرت ایستادن نخواهیم یافت… نه هوای تازه برای نفس کشیدن… نه زندگی مانده تا زندگی کند.» از خودم پرسیدم چگونه می توانیم به مردم مجروح از بدبختی ها و ظلم، امید به ایستادن، نفس کشیدن و زندگی دوباره بدهیم. پاسخ در شعری بود: «تصور کن دنیا در خواب است و هیچ نامه ای به مقصد نمی رسد، / تصور کن بعضی ها دورند یا نبوده اند / تصور کن نان را از سفره بردارند و کلمات را از کتابی، شکوفه های درختان و لبخند از لبان ما، با رویاهای ما چه خواهند کرد؟» و این آغاز شب، داخلی، دیوار بود.نشست خبری فیلم شب داخلی دیوار در جشنواره ونیز ۲۰۲۲

حرف‌های عوامل فیلم شب داخلی دیوار در جشنواره ونیز ۲۰۲۲

نشست خبری فیلم شب داخلی دیوار به کارگردانی وحید جلیلوند در محل برگزاری جشنواره فیلم ونیز برگزار شد. در این نشست وحید جلیلوند کارگردان، علی جلیلوند تهیه‌کننده، نوید محمدزاده و دایانا حبیبی بازیگران فیلم حضور داشتند.

وحید جلیلوند در نشست خبری فیلم شب داخلی دیوار که در جشنواره فیلم ونیز برگزار شد در پاسخ به سئوالی درباره احساس نیازی که برای ساخت این فیلم پیدا کرده است گفت: گاهی وقت‌ها احساس نیاز فکر شده نیست. یعنی در ناخودآگاه یک نویسنده شکل می‌گیرد. اینکه مشخصا احساس نیاز به موضوعی پیدا کنم؛ اینطور نبوده. اما به گمانم  جهان معاصر نشان داده که حلقه مفقوده و قطعه گمشده‌اش عشق است و برای برگشت این قطعه گمشده ما به از خود گذشتگی و شرافت نیاز داریم این شاید اولین احساس نیازی است که هر آدمی یا هر موثری در ذهن خودش پرورش می‌دهد و طبیعتا من هم از این قاعده مستثنی نبودم.

وی در ادامه با اشاره به مفهوم امید در فیلمش گفت: به تعبیر من امید در دنیای امروز بیشتر در ذهن آدم‌ها شکل می‌گیرد. صرفا نه در ایران بلکه در تمام دنیا. البته که نسبتش با هم فرق می‌کند. وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید و تلویزیون را روشن می‌کنید و اخبار را مرور می‌کنید همه چیز دست به دست هم داده که امید را از شما بگیرد برای اینکه زندگی را به کام شما تلخ کند و رنج های شما را مضاعف کند. به گمانم اگر بشر امروز نتواند امید را در قلب و صندوق ذهنش نگه ندارد از دست می‌رود. برای همین این فیلم دائم بین واقعیت و خیال رفت و برگشت می‌کند. برای اینکه خیال ما را امروز زنده نگه می‌دارد.

نوید محمدزاده: من ممنوع‌الکار نیستم

نوید محمدزاده بازیگر فیلم شب داخلی دیوار در پاسخ به پرسش خبرنگار ایرانی رادیوفردا درباره اینکه آیا بعد از اتفاق‌های جشنواره کن او با محدودیت در کار مواجه شده است گفت: من فقط به این سوال خارج از فیلم پاسخ می‌دهم چون در این فیلم با عشق کار کردم و دوست دارم درباره آن صحبت کنم. هیچ ابلاغ و متن رسمی‌ای مبنی بر کار نکردن من وجود ندارد و من در حال حاضر در سریال آکتور نیما جاویدی مشغول کار هستم.

جلیلوند در پاسخ به پرسش بابک غفوری‌آذر خبرنگار رادیوفردا که درباره بیانیه تفنگت را زمین بگذار پرسیده بود و اشاره‌ای هم در فیلم جلیلوند بود گفت: اگرچه شاید دلم نمی‌خواست وارد موضوعات سیاسی شوم اما دوست دارم به سوال شما پاسخ بدهم. گفت هرکسی از ظن خود شد یار من. جناب غفوری‌آذر همانطور که از پیام سال گذشته من که درباره موضوعات آب خوزستان بود یک عده در ایران صرفا آنچه را که خواستند برداشت کردند به گمانم آنطور که شما هم خواستید از پیام من برداشت کردید. شما صرفا برداشت کردید که تفنگت را زمین بگذار. اما این را برداشت نکردید که من در تمام طول آن پیام ماموران امنیتی و پلیس را برادرم خطاب کردم. من در این فیلم هم این کار را کردم. در این فیلم هم قهرمان من یک مامور امنیتی است که برادر من است. چنانچه که نگاه ما از یک نگاه دو قطبی که یا له یک جریانیم یا علیه یک جریانیم به یک تعادلی برسد که چه کسی که اون طرف ایستاده و ما که اینطرف هستیم هر دو برادر هم هستیم گفت‌وگو سهل‌تر و آسان‌تر می‌شود. طبیعتا شما شاید تصور کنید این حرف‌ها را برای این می‌زنم که چون در ایران هنوز زندگی و کار می‌کنم مجبورم اینطور حرف بزنم. واقعا اینطور نیست. من در صورت ماموران امنیتی در ایران گفتم برادرم به شما هم می‌گویم برادرم. این دو قطبی به شدت آزارم می‌دهد. من در فیلم و در آن ون امنیتی دو مامور دارم. یکی وظیفه محور است دیگری که نوید نقشش را بازی می‌کند وجدان محور است. آن مامور وظیفه محور صرفا به این فکر می‌کنم که الا و لابد باید وظیفه خودم را انجام دهم و هیچ کاری غیر از این نباید بکنم. و دیگری علاوه بر وظیفه‌اش به قلبش هم رجوع می‌کند. من در آن پیامم خطاب به ماموران امنیتی و خطاب به پلیس گفتم برادرم علاوه بر وظیفه‌ات به قلبت هم رجوع کن. هیچ چیز در دنیا سیاه مطلق و سفید مطلق نیست. چنانچه حاکمیت و اپوزوسیون از نگاه برادری با هم گفت‌وگو کنند این امکان وجود دارد که خشونت کمتری شکل بگیرد.

نوید محمدزاده درباره نقش خود در فیلم و چگونگی ارتباط با آن گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی فوق‌العاده بود و احساس کردم که فیلمی است که نمونه آن را قبلا در سینمای ایران ندیدیم. من برای این نقش در نزدیک به ۲ ماه ۱۷ کیلو وزنم را کم کردم و ۷ ماه با یک رژیم سخت آن را حفظ کردم. هر روز صبح روی وزنه می‌رفتم و وزنم را چک می‌کردم که نکند ۱۰۰ گرم اینور آنور شده باشم. چون فیزیکی که در ذهن وحید بود خیلی اهمیت داشت. ما در پیش تولید تمرین‌های ندیدن داشتیم و در طول تولید یکبار لوکیشن فیلم را دیدم. بعد از فیلم هم شخصیت علی را در خانه هم ادامه دادم و این کاراکتر در من چنان تاثیری گذاشت که بعد از پایان فیلم نسبت به خانواده و عشقم یک نوید متفاوت را بروز دادم. بازی در این نقش یک سفر معنوی بود که توانست من را تغییر دهد و خوشحالم این اتفاق افتاد و فراتر از بحث سینما و بازیگری بود. از تمام گروه هم ممنونم چون یک قانونی وجود داشت که وقتی من وارد لوکیشن می‌شوم سکوتی برقرار می‌شد و من حتی جای دوربین را هم نمی‌دانستم. وقتی فیلم را اولین بار در دفتر تولید دیدم یکی دو ساعت سکوت کردم و وقتی با همسرم فرشته به کوچه رفتیم شروع کردم به گریه کردن. به من گفت چه احساسی داری گفتم تمام رویایی که از اولین روزی که به بازیگری ورود کردم توی این فیلم تبدیل به واقعیت شده.

دایانا حبیبی بازیگر نقش اول زن فیلم درباره حضورش در این فیلم گفت: من شاگرد آقای جلیلوند بودم و ۲ سال در دفتر ایشان حضور داشتم. من هیچ وقت فیلمنامه را نخواندم و فقط یکبار آن را شنیدم. چون همه دور هم جمع شدیم و آقای جلیلوند فیلمنامه را برای همه خواندند. وقتی فیلمنامه تمام شد به همه گفتند که بیرون بروند و به من گفتند تو بمان. بعد از چند لحظه به من گفتند که قرار است نقش لیلا را تو بازی کنی. بعد از مدتی آقای جلیلوند گفتند تو دیگر توی این دفتر کار نمی‌کنی و باید نقش لیلا را زندگی کنی. حقوق هم بهت نمی‌دهم و باید بروی و کارگری کنی. من مجبور شدم برای امرار معاشم در ساندویچی کارگری کنم و در خانه‌های مردم کار کنم تا به نقش نزدیک شوم. محل زندگیم تغییر کرد و روابطم با خانواده و دوستام قطع شد و دوستای جدید داشتم از همان طبقه اجتماعی که لیلا وجود داشت. نکته مهمی که بود این بود که آقای جلیلوند یک شناسنامه کامل از لیلا داشت ولی من باید برای رسیدن به آن کاراکتر باید همه چیز را خودم می‌ساختم.

تگ های مرتبط

ارسال نظر