قتل فجیع | قتل فجیع رفیق

قتل دخترعمو به خاطر عشق آتشین | قاتل ۲۳ ساله خودش را حلق‌آویز کرد

سایت شماره یک:

راز قتل فجیع در تالش

پسر جوان وقتی نتوانست رضایت دخترعمویش را برای ازدواج بگیرد، در اقدامی‌ هولناک زن میانسال را در خیابان به قتل رساند و سپس خودکشی کرد.
به گزارش همشهری آنلاین، سرهنگ محمد رستمی‌ فرمانده انتظامی‌ تالش در استان گیلان گفت: در پی اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر یک مورد درگیری منجر به قتل با سلاح سرد در یکی از خیابان‌های شهرستان تالش در استان گیلان پیگیری موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.
وی افزود: با بررسی‌های صورت‌گرفته مشخص شد قاتل، پسرعموی مقتول بوده که با استفاده از یک قبضه چاقو با وارد کردن یک ضربه به گردن زن میانسال مرتکب قتل شده است.

​این مقام انتظامی‌با اشاره به اینکه قاتل ۲۳ ساله بلافاصله پس از ارتکاب قتل با یک دستگاه خودروی پراید نقره‌ای از صحنه جرم متواری شده بود، خاطرنشان کرد: قاتل پس از ارتکاب قتل در منزل شخصی‌اش در یکی از مناطق ییلاقی شهرستان تالش با خوردن سم و حلق‌آویز کردن خود به زندگی‌اش پایان داده است.

وی ادامه داد: برابر بررسی‌های اولیه مشخص شد پسر جوان خواهان ازدواج با دختر مقتول بوده اما وی راضی به این وصلت نبوده است.

راز عجیب قتل فجیع خواهر به دست برادر ؛ خواهر کشی با با متلک مردم

پسری ۱۷ ساله که گمان می‌کرد خواهر بدنام شده است، او را به قتل فجیع رساند.
پسر ۱۷ ساله‌ای که به خاطر بدنامی و حرف مردم خواهر ۲۳ ساله خود را به قتل رسانده بود، قصاص نمی‌شود.
به نقل از شهرآرانیوز، ماجرای پرونده خواهرکشی هرچند به هشتم اردیبهشت بازمی‌گردد، باید عقبه آن را لابه‌لای پچپچه‌های درگوشی همسایه‌ها و اهالی روستای محل وقوع جرم جست‌و‌جو کرد. این صحبت‌های پنهانی و متلک‌پرانی‌ها از روزی آغاز شده بود که دختر بیست‌وسه‌ساله طلاق گرفته و به خانه پدرش در یکی از روستا‌های حوالی مشهد برگشته بود.
اهالی روستا با صحبت‌های مخفیانه و ریشخند به برادر هفده‌ساله این دختر، درواقع پسرک را تحریک کرده بودند تا منشأ این صحبت‌ها را از میان بردارد؛ مسئله‌ای که درنهایت هشتم اردیبهشت اتفاقی هولناک را رقم زد و برادری دستش به خون خواهرش آلوده شد.
مأموران پاسگاه سلطان‌آباد اولین افرادی بودند که گزارش قتل در حوزه استحفاظی‌شان را شنیده بودند و خودشان را به روستایی حوالی پیچ ساغروان در جاده مشهدگلبهار رساندند. افراد زیادی اطراف خانه‌ای که قتل اتفاق افتاده بود، تجمع کرده بودند. مأموران با هدایت اهالی خانه وارد آغل گوسفندان شدند؛ جایی که دختری با صورت کبود روی زمین افتاده بود و اعضای خانواده تنها کار مهمی که کرده بودند، تخلیه آغل از گوسفندان بود.

بررسی‌های پلیسی نشان داد که دختر خفه شده است و هنوز رد دست قاتل روی گلوی او دیده می‌شد. افسران پاسگاه بلافاصله موضوع قتل را به بازپرس جنایی اطلاع دادند و تا رسیدن قاضی صادق صفری به محل جنایت، در اقدامی مؤثر مانع از گریختن احتمالی متهم به قتل شدند که جوانی هفده‌ساله بود.

با حضور بازپرس جنایی در محل، تحقیقات آغاز شد. بررسی‌ها نشان داد که دختر صبح اول وقت برای رسیدگی به گوسفندان مثل هر روز وارد آغل شده و هنگام فعالیت ناگهان برادر کوچک‌ترش از پشت، دستانش را دور گردن او انداخته و آن‌قدر فشار داده که دختر نفسش به شماره افتاده و بعد هم خفه شده است.

پس از انجام اقدمات نهایی، دستور انتقال جسد صادر شد و متهم نیز برای برگزاری جلسات بازپرسی به دادسرا منتقل شد.

حنظله (متهم به قتل) در جلسات بازپرسی به‌صراحت قتل خواهرش (ساجده) را از طریق انسداد شریان‌های حیاتی به‌علت بدنامی پذیرفت و در ادامه جلسات بازپرسی می‌گوید که خواهرش چند سال قبل ازدواج کرده و به خانه شوهرش رفته بود، اما از همان اول با همسرش اختلاف داشته است تا جایی که درنهایت طلاق می‌گیرد و دوباره به خانه پدرش در روستا بازمی‌گردد.

پسر جوان مدعی شد: ما خانواده خیلی شلوغی داریم و خانواده نمی‌تواند دقیقا بر رفتار فرزندان نظارت کند و همین شد که رفت‌وآمد‌های مشکوک خواهرم آغاز شد. هم‌زمان صحبت‌های پنهانی بین اهالی روستا می‌چرخید که انگ بی‌ناموسی به ما می‌زدند. اینها همه ادامه داشت تا اینکه خواهرم از خانه فرار کرد و به شمال رفت. ما نمی‌دانستیم کجاست و چه می‌کند تا اینکه از بهزیستی با ما تماس گرفتند و مشخص شد که پلیس او را گرفته و به بهزیستی تحویل داده است. خانواده با مراجعه به بهزیستی او را به خانه برگرداند.

این آغاز اختلاف‌های ما با او بود و حرف‌های پنهانی مردم نیز دیگر علنی شده بود و با خنده و شوخی به من متلک می‌انداختند و برای همین تصمیم گرفتم خودم کار را تمام کنم. در نتیجه زمانی که در طویله مشغول‌به‌کار بود، از پشت به او نزدیک شدم و دستانم را دور گردنش حلقه کردم و آن‌قدر فشار دادم تا بی‌حرکت شد.

با اعترافات متهم، او از چهل روز پیش با قرار موقت به کانون اصلاح و تربیت مشهد تحویل داده شد، اما دیروز والدین او در دادسرای ناحیه ۲ حاضر شدند و از قصاص پسرشان به‌عنوان اولیای دم صرف‌نظر کردند.

با اعلام رضایت خانواده مقتول، این جوان خواهر‌کش از لحاظ جنبه عمومی جرم به‌زودی پای میز محاکمه قرار خواهد گرفت.

 قتل فجیع دو جوان بر سر قلیان ؛ قاتل و مقتول هر دو مردند

با اعلام خبر قتل فجیع دو پسر جوان بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی بیمارستان شدند. در همان ابتدای ورود تیم جنایی به بیمارستان مشخص شد دو جسد متعلق به دو پسر به نام‌های بهمن ۲۹ و منصور ۲۳ ساله است.
روزنامه جوان نوشت: پسر جوانی که قلیان کادویی‌اش را به صورت امانت به یکی از دوستانش داده‌بود، برای پس گرفتن آن، دوستش را به قتل رساند، اما خودش هم در جریان درگیری با دوست مقتول به قتل رسید.
ساعت ۱:۱۵ بامداد دیروز شنبه نوزدهم خرداد مأموران کلانتری ۱۳۰ نازی‌آباد به قاضی سالار صنعتگر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادند دو پسر زخمی پس از انتقال به بیمارستانی در جنوب تهران فوت کرده‌اند. یکی از مأموران پلیس گفت دو پسر جوان در فاصله ۲۰ دقیقه از یکدیگر در حالی که با ضربه چاقویی زخمی شده بودند، به بیمارستان منتقل می‌شوند و تیم پزشکی هم تلاش زیادی برای نجات جان آن‌ها انجام می‌دهند، اما دقایقی قبل هر دو بر اثر شدت خونریزی به کام مرگ می‌روند.

قاتل و مقتول

با اعلام خبر قتل دو پسر جوان بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی بیمارستان شدند. در همان ابتدای ورود تیم جنایی به بیمارستان مشخص شد دو جسد متعلق به دو پسر به نام‌های بهمن ۲۹ و منصور ۲۳ ساله است. تحقیقات پلیس نشان داد بهمن و منصور بچه یک محل و دوست صمیمی بوده‌اند، اما مدتی قبل به خاطر یک قلیان با هم اختلاف پیدا می‌کنند تا اینکه ساعتی قبل درگیری مرگباری را رقم می‌زنند. در جریان درگیری منصور با چاقوی بهمن زخمی می‌شود و پس از انتقال به بیمارستان فوت می‌کند. پس از این حادثه، قاتل تصمیم می‌گیرد از محل فرار کند، اما لحظاتی بعد یکی از دوستان مقتول به نام کیوان راه او را سد می‌کند و به هواخواهی دوست زخمی‌اش با قاتل درگیر می‌شود. در این درگیری کیوان با چاقو بهمن را زخمی می‌کند و بهمن هم پس از انتقال به بیمارستان به کام مرگ می‌رود. مأموران در بررسی‌های بعدی دریافتند درگیری اول در مغازه گیم نتی رخ داده و تعدادی از دوستان هر دو طرف هم شاهد این دو درگیری مرگبار بوده‌اند.

کادوی مرگ

مأموران پلیس در ادامه شش نفر از دوستان دو پسر فوت شده را که شاهد درگیری بودند، شناسایی و از آن‌ها درباره حادثه خونین تحقیق کردند.

شش پسر جوان در تحقیقات پلیسی مدعی شدند هیچ کدام از آن‌ها در درگیری خونین دخالتی نداشته و فقط شاهد درگیری اول و دوم بوده‌اند. آن‌ها ادعا کردند برای پایان دادن به درگیری میانجیگری می‌کنند، اما موفق به جدایی منصور و بهمن نمی‌شوند.

یکی از شاهدان حادثه در توضیح ماجرا گفت: «بهمن و منصور و کیوان همه بچه یک محل و با هم دوست بودند. البته دوستی بهمن و منصور خیلی زیاد بود و آن‌ها خیلی روزها با هم بودند و حتی با هم برای تفریح به پارک و خیابان می‌رفتند. بهمن قلیان کوچک و ظریفی داشت که به او کادو داده‌بودند و به همین دلیل قلیانش را دوست داشت. معمولاً هر زمانی می‌خواست همراه دوستانش در پارک یا مکانی قلیان بکشد، قلیانش را با خودش می‌برد. مدتی قبل منصور قلیان بهمن را به صورت امانت گرفت و قرار بود پس از چند روز قلیان را به بهمن برگرداند، اما امروز و فردا می‌کرد. بهمن به او گفته بود قلیان را کادو گرفته‌است و خیلی آن را دوست دارد و از منصور خواسته بود قلیان را برگرداند، اما منصور قلیان را پس نمی‌داد. همین موضوع باعث اختلاف آن‌ها شده بود و حتی چند باری آن‌ها با هم مشاجره لفظی کرده‌بودند و در نهایت هم قلیان کادویی مرگ هر دو را رقم زد.»

قرار درگیری در گیم نت

شاهد ادامه داد: «شب حادثه بهمن دوباره با منصور تماس گرفته و از او خواسته بود قلیان را پس دهد و با هم مشاجره لفظی کرده‌بودند. آن‌ها قرار بود درباره اختلافشان با هم صحبت کنند و منصور تلفنی به بهمن گفته‌بود، در مغازه گیم‌نتی در یکی از محله‌های نازی‌آباد همراه دوستانش در حال بازی است. بهمن ساعت ۲۴:۳۰ وارد مغازه گیم نت شد و با منصور صحبت کرد، اما لحظاتی بعد با هم درگیر شدند. سپس درگیری آن‌ها به داخل خیابان کشیده‌شد که بهمن با چاقو ضربه‌ای به منصور زد. منصور خونین روی زمین افتاد و ما هم به اورژانس و پلیس خبر دادیم. بهمن هم پس از این حادثه قصد داشت فرار کند که یکی از دوستان مقتول به نام کیوان از راه رسید و با بهمن درگیر شد، اما این‌بار کیوان بهمن را با چاقو زخمی و بعد فرار کرد.»

همزمان با انتقال جسد دو پسر جوان به پزشکی قانونی مأموران برای بازداشت کیوان به محل زندگی او رفتند، اما دریافتند متهم پس از حادثه به مکان دیگری فرار کرده‌است. در حالی که تحقیقات برای روشن‌شدن زوایای پنهان این حادثه در جریان است، مأموران در تلاشند قاتل فراری را بازداشت کنند.

قتل فجیع همسر خائن توسط شوهر عراقی

وقتی مطمئن شدم که زنم را کشتم جسدش را به بیرون انتقال داده و دفنش کردم و از همه این صحنه‌ها فیلمبرداری نیز کردم.
روزنامه ایران نوشت:اواسط تیرماه سال 92 با ادعاهای پدر نگران که دامادش را قاتل دخترش می‌دانست پلیس پایتخت به تجسس‌های ویژه‌ای برای پرده برداشتن از سرنوشت زن گمشده دست زد.
پدر آشفته وقتی پیش روی بازپرس ایستاد، گفت: «سال 90 یک مرد عراقی به خواستگاری دخترم آمد. وقتی پرس‌وجو کردم و دیدم که مرد زندگی است، پذیرفتم و دخترم را به عقد وی درآوردم. هنوز دو سال از زندگی مشترک داماد و دخترم نگذشته بود که متوجه اختلافات شدید آنان شدم تا اینکه چند روز پیش برای دیدن دخترم به خانه آنها رفتم. وقتی دیدم  دخترم در خانه نیست و عثمان به تنهایی در خانه‌شان است به وی مشکوک شدم و سراغ دخترم را گرفتم اما او طفره رفت. چند بار به موبایل دخترم زنگ زدم وقتی دیدم از دسترس خارج است دلواپس شدم تا اینکه موبایلش هم خاموش شد.»
وی افزود:« ابتدا احتمال دادم به خانه آشنایان رفته باشد. وقتی پرس‌وجو کردم دیدم کسی از دخترم خبری ندارد. نگران هستم که گرفتار سرنوشت بدی شده باشد چرا که او و دامادمان با هم اختلاف داشتند.» با ادعاهای پدر نگران تجسس برای افشای راز گم‌شدن زن جوان آغاز شد.
کارآگاهان ابتدا مرد عرب را تحت تحقیق گرفتند. این مرد عراقی وقتی نزد پلیس رفت در همان بازجویی‌های نخست از راز جنایت هولناک خود پرده برداشت و گفت: وقتی به خواستگاری رفتم پس از عقد، خودش به من گفت که باید در مورد موضوع مهمی با من صحبت کند.

او گفت که با دوست من به نام فرمان رابطه دوستی داشته است.
با شنیدن این ادعا شوکه شدم و می‌خواستم از وی جدا شوم اما او التماس کرد که رهایش نکنم چرا که اگر خانواده‌اش بفهمند او را خواهند کشت و از سویی آبرویش به خطر می‌افتد.
من نیز از سر دلسوزی پذیرفتم و زندگی زیر یک سقف را با وی آغاز کردم اما با گذشت دو سال فهمیدم که وی باز هم با فرمان دوستی پنهانی دارد.  او  هفته‌ای سه روز به بهانه اینکه کار می‌کند شب‌ها به خانه نمی‌آمد. وقتی به محل کارش زنگ زدم متوجه شدم که ماه‌ها است با آنجا تسویه حساب کرده و به من دروغ می‌گوید.

مرد عرب گفت آخرین بار وقتی همسرم  را با فرمان دیدم خیلی ناراحت شدم و به پلیس 110 زنگ زدم. پلیس هر دوی آنان را بازداشت کرد و پس از چند روز هر دو آزاد شدند تا اینکه هفتم تیرماه وقتی از محل کارم به خانه رفتم به او گفتم که برایت هدیه‌ای خریده‌ام و به این بهانه ابتدا چشم، دست و پاهایش را با دستمال بستم سپس خواستم او را خفه کنم اما نتوانستم و یک میله آهنی برداشتم و با آن ضربه‌ای به سرش زدم.

وقتی مطمئن شدم که او را کشتم جسدش را به بیرون انتقال داده و دفنش کردم و از همه این صحنه‌ها فیلمبرداری نیز کردم.

با اعترافات این مرد عرب در قتل همسرش فیلم صحنه جنایت نیز به دست آمد تا اینکه صبح دیروز عثمان در شعبه دوم دادگاه کیفری یک از سوی قاضی عزیزمحمدی و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت.

در ابتدای جلسه پدر قربانی تقاضای قصاص دامادش را کرد سپس مرد عرب وقتی پشت تریبون دفاع ایستاد، گفت: من به همسرم خیلی علاقه داشتم اما او قدر محبت‌هایم را ندانست و به اشتباهات گذشته‌اش ادامه داد.

روز حادثه تصمیم گرفتم که او را بکشم و نقشه‌ام را عملی کردم چرا که در زندگی برایش هیچ چیز کم نگذاشته بودم و همه امکانات رفاهی را داشت اما او در مدت دو سال زندگی مشترکی که داشتیم فقط به من دروغ گفت.

بنابر این گزارش، سه قاضی عالیرتبه جنایی پس از بررسی تخصصی قصاص مرد همسرکش را منتفی دانستند و وی را به 10 سال زندان و پرداخت دیه کامل محکوم کردند

قتل فجیع بعد از آشنایی مافیایی با دختر جوان
پسر جوان که در یک عشق مافیایی دست به قتل زده است با چشمان گریان از اولیای دم درخواست بخشش کرد.
به نقل از اعتمادآنلاین، متهم که مردی جوان است در جریان بازی مافیا با دختری آشنا شد که او را با دوستش وارد یک رقابت عاشقانه کرد.
یک سال قبل جسم نیمه جان جوانی به نام پرهام به بیمارستان برده شد. ساعاتی بعد پرهام به دلیل شدت خونریزی و شوک ناشی از آن جانش را از دست داد.
دوستان پرهام به ماموران گفتند ضارب حسام نام دارد و چند روزی است که در محل دیده نشده است. پلیس در تحقیقات نامحسوس حسام را شناسایی و بازداشت کرد.
حسام به ماموران گفت قصد قتل نداشت و درگیری بر سر دختری به نام پریا بود.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی ابتدا اولیای دم که به شدت متاثر بودند درخواست قصاص کردند و متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من از کارم پشیمانم و قصد قتل نداشتم.
حسام گفت: ما در پارکی در جنوب شهر مافیا بازی می‌کردیم. 25 نفر بودیم که این بازی را انجام می‌دادیم چند روز قبل از حادثه بعد از بازی، دختری در اینستاگرام به من پیام داد. او پریا بود. پریا کنار پرهام بود و در بازی مافیا با هم بازی می‌کردند، پریا از من خواست در اینستاگرام او را دنبال کنم و من هم این کار را کردم. وقتی پرهام متوجه شد خیلی عصبانی شد و گفت چرا این کار را کردی.
متهم گفت: وقتی متوجه شدم پریا دوست پرهام است هر دوی آنها را آنفالو کردم، اما پرهام دست بردار نبود. روز حادثه ما برای بازی دوباره کنار هم جمع شده بودیم. پرهام عصبانی بود. به من گفت چرا پریا را دنبال کردی. گفتم من نظری به پریا نداشتم. او خودش جلو آمد. داشتم برای پرهام توضیح می دادم اشتباه برداشت کرده است که یکدفعه دوست پرهام دعوا را شروع کرد و دوست من هم در حمایت از من جلو رفت. پرهام با چاقو به دستم زد. آنقدر ترسیدم که با یک ضربه چاقو سعی کردم جلوی او را بگیرم. اصلا قصد نداشتم او را بکشم.
حسام که به شدت گریه می‌کرد، گفت: من قصدی برای قتل نداشتم. می‌خواستم خودم را نجات بدهم. پریا به من ابراز علاقه کرده بود و من می‌خواستم این موضوع را به پرهام بگویم که به حرفم گوش نکرد.

سپس وکیل متهم گفت: مقتول مدتی قبل از حادثه در بیمارستان تحت عمل قلب قرار گرفته بود و ممکن است علت مرگ او بیماری‌اش هم باشد بنابراین درخواست بررسی دقیق این مساله را دارم.

در این هنگام وکیل شاکی معترض شد و گفت پزشکی قانونی صراحتا اعلام کرده علت مرگ پارگی رگ گردن بوده است.

حکم قصاص ؛ فرجام یک دوئل عشقی بر سر زن ۳۰ ساله

به گزارش همشهری آنلاین، ۲۹ بهمن سال ۱۴۰۱ پیکر خونین مردی جوان که مقابل یک بیمارستان رها شده بود از سوی کادر درمان پیدا شد اما درمان وی بی‌نتیجه ماند و او جان باخت. با اعلام موضوع به پلیس تحقیقات آغاز و هویت مقتول به نام بهروز شناسایی شد. پلیس در نخستین گام از تحقیقات دوربین‌های مداربسته اطراف بیمارستان را مورد بازبینی قرار داد.
بررسی‌ها نشان داد که زنی جوان با یک خودروی پژو ۴۰۵ مرد مجروح را به جلوی بیمارستان انتقال داده و فرارکرده است. در ادامه مأموران با استعلام پلاک خودرو موفق شدند شهلا ۳۰ ساله را شناسایی و بازداشت کنند. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: شوهر سابقم این جنایت را مرتکب شد. چند سال قبل من با مردی به نام سیروس آشنا و صیغه او شدم.
یک ماه قبل از این ماجرا نیز مدت صیغه‌ام تمام شد و دیگر تمدیدش نکردم بعد هم من با مقتول آشنا شدم. روز حادثه مقتول مرا به یک میهمانی در باغی واقع در قرچک دعوت کرد اما دقایقی بعد از حضورم در باغ سیروس ناگهان وارد باغ شد و با بهروز درگیر شده و چند گلوله به او شلیک و بسرعت فرار کرد. من هم برای اینکه جان بهروز را نجات دهم او را به جلوی بیمارستان رساندم و از ترس اینکه پلیس دستگیرم کند به سرعت آنجا را ترک کردم.
پس از اظهارات شهلا مأموران سیروس ۴۵ ساله را بازداشت کردند و وی در همان بازجویی‌های اولیه به قتل بهروز با شلیک ۳ گلوله اعتراف کرد.با تکمیل تحقیقات کیفرخواست پرونده صادر و برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه مادر و دختر نوجوان مقتول درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: اتهامم را قبول دارم اما این زن باعثش بود من ۱۲ سال قبل او را به عقد موقت خودم درآوردم و باهم زندگی کردیم.آخرین بار که مدت صیغه ما تمام شد قرار بود تمدیدش کنیم اما او بهانه می‌آورد با این حال همچنان در خانه من زندگی می‌کرد در حالی که به او مشکوک شده بودم روز حادثه فهمیدم می‌خواهد به میهمانی برود. به طور نامحسوس تعقیبش کردم تا وارد یک باغ شد.
وی افزود: وقتی از دیوار باغ به داخل پریدم و شهلا را در کنار بهروز دیدم عصبانی شدم. نمی‌خواستم او را بکشم حالا هم پشیمان هستم و از اولیای دم می‌خواهم من را ببخشند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده سیروس را به خاطر قتل عمد به قصاص و به خاطر حمل و به کارگیری اسلحه به حبس محکوم کردند.

قتل فجیع شوهر به دست زن ۱۶ ساله خائن ؛ راز قتل چگونه مشخص شد؟

زن ۱۶ ساله بعد از آشنایی با یک مرد شوهرش را کشت تا بتواند دوباره ازدواج کند.
زنی نوجوان که با همدستی پسر مورد علاقه‌اش همسر خود را به قتل فجیع رسانده است، راز جنایت را فاش کرد.
به نقل از سایت جنایی، زنی نوجوان که با شوهرش در یکی از محلات جنوب تهران زندگی می‌کرد در یازدهمین روز آبان  سال گذشته در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ از مرگ شوهرش خبرداد و گفت: شوهرم خودکشی کرده است.
پس از آن ماموران واحد گشت نزدیک‌ترین کلانتری به محل حادثه رفتند. زن نوجوان در توضیح ماجرا گفت: شوهر کارگر ساختمان بود. وقتی متوجه خودکشی او شدم که از خواب بیدار شدم و دیدم از او خبری نیست. به همین خاطر خانه را گشتم و دست آخر او را در حالی خون‌آلود روی زمین افتاده بود در حمام پیدا کردم و متوجه شدم خودکشی کرده و مرده است. ما یک سال بود که ازدواج کرده بودیم و بچه نداریم.

تصویر عامل قتل فجیع را ببینید

قتل فجیع

در پی این ادعای این زن که فقط ۱۶ سال داشت ماموران پلیس، بازپرس کشیک قتل را در جریان قرار دادند. پس از آن بازپرس جنایی دستور حضور تیم‌های جنایی و شروع تحقیقات را صادر کرد.
ماموران در بررسی‌های خود متوجه شدند ضربات به پشت متوفی خورده است و احتمال خودزنی بعید به نظر می‌رسد. با پر رنگ شدن احتمال قتل بررسی‌ها ادامه یافت و مشخص شد ملحفه‌های خانه نیز تازه شسته شده‌اند و هنوز خیس هستند. همچنین در قسمتی از زمین یکی اتاق‌ها لکه خونی پیدا شد که ادامه تحقیقات حکایت از آن داشت که خون مقتول است و به تازگی روی زمین ریخته است.

به این‌ترتیب با دستور بازپرس جنایی زن ۱۶ ساله بارداشت و به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شد و پرونده نیز برای رسیدگی به دادگاه اطفال رفت.
در پی این تصمیمات قصایی، زن جوان پس از حدود ۵ ماه به دست داشتن در قتل شوهرش با همدستی یک مرد اعتراف کرد. او در جدیدترین اظهارات خود گفت: یکسال قبل به اصرار خانواده زمانی که ۱۵ سال داشتم با شوهرم که ۲۸ ساله بود ازدواج کردم. در این مدت درگیری داشتیم چون او اخلاقش به من نمی‌خورد و کتکم هم می‌زد.
متهم نوجوان در مورد آشنایی با همدستش نیز گفت: مدتی قبل در پارک نشسته بودم که مردی آمد و کنارم نشست. شروع به حرف زدن کردیم و به من شماره داد. کم کم دوست شدیم و من برایش درد دل کردم و گفتم شوهرم را دوست ندارم و او کتک می‌زند.

این زن در مورد انگیزه قتل نیز گفت: آن مرد به من پیشنهاد داد شوهرم را بکشیم و با هم ازدواج کنیم. شب حادثه در خانه را باز گذاشتم. شوهر خواب بود. اول من سه ضربه به شوهرم زدم و ناگهان او از خواب پرید. بعد از آن بود که آن مرد هم چند ضربه به او زد و بعد جسدش را به حمام بردیم تا صحنه‌سازی کنیم. آخر سر هم من ملحفه و لکه‌های خون را شستم و متوجه نشدیم که یک لکه خون جا مانده است. بعد هم به پلیس زنگ زدم و گفتم شوهرم خودکشی است.

با این اعترافات زن نوجوان تحقیقات برای شناسایی همدست فراری او آغاز شد.

تگ های مرتبط

ارسال نظر