در این مطلب نگاهی داریم به سریال لالایی با بازی داریوش فرضیایی.

سایت شماره یک:

مدتی‌ست که یکی دیگر از کاراکترهای مشهور و البته محبوب سال‌های قبل تلویزیون یعنی عموپورنگ به نمایش خانگی کوچ کرده. مجموعه لالایی بعد از بازی در سریال بالش‌ها دومین حضور داریوش فرضیایی در پلتفرم‌هاست. در این مطلب نگاهی داریم به سریال لالایی. با ما همراه باشید.

ماجرای سریال چیست؟

داستان درباره پرورشگاهی است که بسیاری از بچه‌های بی‌سرپرست را در خود جا داده است. این پرورشگاه در آستانه تعطیلی است و در این بین فقط پاداش (داریوش فرضیایی) است که می‌تواند کمکی به حفظ آن کند. او خودش را جای پسر زنی ثروتمند جا می‌زند و از محبت او به خودش برای حفظ این پرورشگاه استفاده می‌کند. زن مدام به او می‌رسد و به خیال  اینکه پسر فوت شده‌اش برگشته بهترین‌ها را برایش فراهم می‌کند. با این حال بعضی اوقات که فراموشی‌اش عود می‌کند دیگر او را نمی‌شناسد و می‌خواهد بیرونش کند. پاداش هم در جایگاه پسر این زن ایفای نقش می‌کند و هم به عنوان تعمیرکار آبگرم‌کن با امیرمحمد متقیان همکار است.

لالایی قصه سرراست و ساده‌ای دارد که باب میل مخاطب‌های کم سن و سال خود بوده و در آن از عناصری بهره گرفته شده که توانایی همراه کردن مخاطبان یاد شده را دارد. در این سریال با زنی میانسال به نام گلشن آشنا می‌شویم که مالک مرکز نگهداری پسران بی‌سرپرست بوده و حال می‌خواهد به تحریک خواهرزاده‌اش مرکز را تخلیه کرده و آنجا را خراب کند. فراموشی بخش کلیدی شخصیت گلشن است که نویسنده فیلمنامه به خوبی روی آن مانور داده و از آن به عنوان عامل پیش برنده قصه سود جسته است.

نکته‌ای که می‌توان آن را نقطه قوت فیلمنامه لالایی به حساب آورد و به نوعی مرکز ثقل آن به حساب می‌آید، شکل دادن قصه در بستری از تخیل است. به ویژه در رابطه با شخصیت پاداش که به عنوان یک تعمیرکار شباهت چندانی با ما به ازاهای واقعی نداشته و از اسم تا اتومبیل‌اش خاص به نظر می‌رسند. به خصوص دومی که تماشاگرش را به یاد اتومبیل کاراگاه گجت می‌اندازد. این اتفاق در رابطه با شاگردش طوفان هم رخ داده که تکیه کلامی هم برایش در نظر گرفته شده تا بیشتر توجه تماشاگر را به خود جلب کند.

چهره کلیدی سریال

به طور کلی فضای «لالایی» به نسبت رئال است و رگه‌هایی از فانتزی در آن دیده می‌شود. به همین ترتیب شخصیت پاداش هم در مرز میان رئال و فانتزی حرکت می‌کند. فرضیایی از الگوی کمدی قرار گرفتن یک شخصیت در جایگاهی کاملا متفاوت استفاده کرده و پاداش را به عنوان یک تعمیرکار به عنوان پسر فوت شده یک زن مرفه مسن جا زده است. چاق و تن‌پرور بودن پسر زن ثروتمند، موقعیت ویژه‌ای را در اختیار او گذاشته است تا بتواند از این تضادها به نفع جذابتر شدن کمدی استفاده کند. او گهگاه از قالب نقش خارج می‌شود و شروع به شعر خواندن می‌کند تا فضای سریال را تغییر دهد.

داریوش فرضیایی، چهره کلیدی سریال لالایی است که نقشی کلیدی در پیشبرد آن دارد. البته کارگردان از موسیقی و شعر متناسب با گروه سنی یاد شده بهره گرفته و فضای متفاوتی را برای گروه سنی کودک و نوجوان خلق کرده. در عین حال با استفاده از بازیگران کارکشته‌ای همچون: گوهر خیراندیش، سعید امیرسلیمانی، کمند امیرسلیمانی و … وزن بیشتری به کار بخشیده و به واسطه حضور آن‌ها بسیاری از شوخی‌ها هم تا حدودی توانسته اجرای قابل تحملی پیدا کند.

نکته ویژه درباره لالایی

سریال «لالایی» تلاش می‌کند که از رنگ و شادی‌ خود را سرشار کند و سعی شده این نکته، در انتخاب لباس و طراحی صحنه نیز، رعایت شود. وجود انواع مختلفی از کودکان، از جمله کودک معلول، سندرم دان، سیاه‌پوست و ... که ممکن است تفاوتی با سایر کودکان داشته باشند، به طور هوشمندانه در این اثر به کار رفته و فرصت مناسبی برای شرح تفاوت‌ها و شباهت‌هاست. 

در کنار این‌ها، نمایش چهره‌ای تازه از داریوش فرضیایی با روسری تحت عنوان "خاله الهه" هم مورد توجه کاربران قرار گفته:

 

مثلا کاربری به اسم "جیپسی کینگ" در این باره نوشته: یه دل نه صد دل عاشق نقش جدید عموپورنگ (خاله الهه) شدم. 

یا سهراب که این‌گونه واکنش نشان داده: عمو پورنگ اینجوری نکن ما باهات خاطره داریم...

و علیرضا: بالاخره عمو پورنگ هم روسری سرش کرد :)

تگ های مرتبط

ارسال نظر