کاپیتان قهرمان آسیا: این دو نفر مقابل پرسپولیس کمکاری کردند!
با شاهین بیانی در مورد همه چیز حرف زدیم؛ ستاره ای که کاپیتان آخرین استقلالِ قهرمانِ آسیا بود.
به گزارش "ورزش سه"، پیدا کردن شاهین بیانی کار راحتی نیست. هفته ها برای مصاحبه با کاپیتان سابق استقلال و دومین بازیگن پرسابقه تاریخ این باشگاه به دنبال شاهین بیانی گشتیم و دست آخر هفته گذشته او بالاخره راهی دفتر سایت ورزش سه شد. بماند که حتی چند ساعت قبل از قرار نیز بیانی دوباره مصاحبه را کنسل کرد و بالاخره ساعت 16 روز سه شنبه او را پیدا کردیم تا به دفتر سایت ورزش سه بیاید.
سرحال بود و البته قبلا از شروع مصاحبه گفت علاقه ای به بازگو کردن مشکلات این چند سال خود با برادرش شاهرخ ندارد. اصرار که کردیم گفت آخر همه حرف ها زده شده و هواداران بهتر از همه می دانند حق با چه کسی است. البته در طول مصاحبه چند باری اشتباهات شاهرخ را متذکر شده و با لحن خاص و احتمالا منظور دار، خودش را از با وفاترین بازیکنان تاریخ استقلال خواند.
داستان خداحافظی شاهین بیانی نیز جالب است. استقلال در سال 72 بقدری درگیر بحران مالی بوده که در سفرهای خود برای برگزاری بازی های لیگ هر بار خانه یکی از هواداران در روستاهای اطراف مستقر شده و آنجا ناهار خورده و استراحت می کرد. تیمی که یک سال قبل قهرمان آسیا شده بود را به چنین روزی انداختند و این برای شاهین بیانی قابل تحمل نبود؛ پس کاپیتان بهترین استقلال تاریخ ساک خود را جمع کرده و فریاد زد این تیم ذلیل شده و من اینجا نمی مانم.
سه دهه قبل شاهین بیانی که از نظر ظاهری هم جزو بازیکنان خوش تیپ محسوب می شد و بی تردید یکی از مهم ترین بازیکنان باشگاه استقلال بود. ستاره ای که شانس بالا بردن جام قهرمانی آسیا را در کارنامه داشته و البته با حسرتی ابدی از باخت در فینال سال بعد مقابل الهلال در ضربات پنالتی صحبت می کرد.
مثل دیگر بازیکنان قدیمی، گله از روزگار و فراموش شدن توسط باشگاه استقلال داشت و جشن دو هفته قبل تجلیل از پیشکسوتان حسابی او را سر ذوق آورده بود. قرار بود سال 76 دستیار مرحوم ناصر حجازی شود، اما فقط به خاطر ریش نداشتن و صورت اصلاح شده این شانس بزرگ را در زندگی خود از دست داد.
به قول خودش خنده دار است، اما شاید اگر آن اتفاق رخ می داد شاهین بیانی در ادامه سرمربی استقلال هم می شد و مسیر زندگی این ستاره پرافتخار تغییر پیدا می کرد. حتی شاید بسیاری از اتفاقات تلخ در ادامه در زندگی او رخ نمی داد. خارج از فضای مصاحبه، گله از مربیان و بازیکنان قدیمی استقلال داشت و تاکید کرد هیچکس در روزهای سخت به دادش نرسید.
حتی از نظر ظاهری هم چکیده ای از فوتبال دهه 60 ایران و حتی شاید زندگی اجتماعی خاص و منحصر به فرد در آن مقطع داشت. ستاره ای که بیش از اندازه محبوب بود، اما اتفاقات تلخ و عجیب فراوانی که مختص به همان دهه بود را هم تجربه کرد. درد و دل های زیادی داشت که در ادامه می خوانیم- پس صحبت های ستاره ای را مرور می کنیم که در زندگی فراز و فرود را به معنای واقعی کلمه تجربه کرد؛ روزگاری کاپیتان بهترین استقلال تاریخ بود و چند سال بعد شرایط دشواری را در زندگی شخصی خود متحمل شد؛ شاهین بیانی.
فرهاد مجیدی بهترین گزینه برای استقلال است
از سردار آجورلو بابت تجلیل از پیشکسوتان استقلال تشکر می کنم، زیرا مدیران قبلی بهایی به بازیکنان سابق باشگاه نمی دانند. حرکت زیبایی بود و پیشکسوتان بعد از مدت ها با هم ملاقات کردند. خیلی خوشحال شدم . ای کاش در زمان حیات بازیکنان قدیمی از آنها تجلیل شود.
فرهاد مجیدی را بهترین گزینه برای کادر فنی استقلال می دانم و همه ما باید از این سرمربی حمایت کنیم تا در ادامه به قهرمانی لیگ دست یافته و بعد به فکر آسیا باشیم. هوادار حق دارد و بعد از چند سال به دنبال قهرمانی است. همه باید از فرهاد مجیدی حمایت کنیم تا این تیم موفق به کسب عنوان قهرمانی شود.
15 سالگی به استقلال پیوستم
15 ساله بودم که ولادممیر جکیچ از من در ترکیب استقلال دعوت کرد. بعد از انتقال حسن روشن به الاهلی، استقلال برای برگزاری دیداری دوستانه با این تیم راهی امارات شد و من در سن 15 سالگی برای این تیم در آن دیدار بازی کردم. در رویاهای خود نیز چنین چیزی نمی دیدم. جکیچ از حسن نظری در پست مدافع وسط استفاده کرد و من نیز به عنوان مدافع راست به میدان رفتم.
استعفای 14 بازیکن از تیم ملی؟ سخت گیری کادر فنی
در مسابقات آسیایی سئول نتایج خوبی گرفتیم، اما آنجا در کنار 13 بازیکن دیگر که همگی عضو استقلال و پرسپولیس بودیم تصمیم گرفتیم دیگر برای تیم ملی بازی نکنیم. سخت گیری هایی داخل اردو انجام می شد و به همین دلیل به این نتیجه رسیدیم دیگر در تیم ملی به میدان نرویم. اما نسل جدیدی مثل زرینچه، نامجو، عابدزاه، مرفاوی ... بعد از ما به تیم ملی معرفی شدند. به ما اجازه بیرون رفتن از هتل در طول برگزاری تورنمنت را نمی دادند و رفتار سخت گیرانه کادر فنی باعث شد چنین تصمیمی بگیریم.
شاهرخ دور از چشم علی پروین از هواداران پرسپولیس پول گرفت
هواداران همه چیز را می دانند. انتقال شاهرخ به پرسپولیس جنبه مالی داشت. قراردادهای آن زمان مثل امروز ثبت نمی شد و هواداران پرسپولیس مبلغی را به شاهرخ دادند که این کار دور از چشم علی پروین انجام گرفت. این تصمیم دیگر به خود بازیکن برمی گردد که لباس استقلال را با رقیب عوض کنم.
من نیز از رقیب پیشنهاد داشتم، اما من به خاطر هواداران استقلال رخ دادن این اتفاقات را خوشایند نمی دانم، زیرا آنها نمی تواند حضور بازیکن محبوب خود در تیم رقیب ببینند. خوشحالم که در ایران فقط برای استقلال بازی کردم.
کاپیتانی استقلال؛ پورحیدی شخصا من را انتخاب کرد
از ایران یک نماینده راهی آسیا می شد. 1-2 پرسپولس را در فینال لیگ قدس بردیم و با تیمی پرقدرت راهی آسیا شدیم تا به مقام قهرمانی دست پیدا کنیم. بازیکنان بزرگی مثل قلعه نویی، نامجو ... در ثبت این قهرمانی و کسب ستاره دوم نقش داشتند و نام این بازیکنان در تاریخ استقلال ثبت می شود.
وقتی در قطر بازی می کردم اخبار ناخوشیندی از باشگاه استقلال می شنیدم که در هر دیدار یکی به صورت چرخشی کاپیتان است، یک بار مختاری فرد، یا نامجو، شاهرخ یا احدی ... برای من این اتفاقات عجیب بود. هنگام بازگشت به استقلال بنابر سابقه و تجربه، هیئت مدیره و منصور پورحیدری من را به عنوان کاپیتان انتخاب کردند.
مشکلات شاهرخ اجازه نداد کاپیتان شود
البته طبیعتا شاهرخ یک سال از من تجربه بیشتری داشت، اما او مسائل برای خود بوجود آورد و این اخبار به روی سکوهای استادیوم نیز کشیده شد. به همین دلیل باشگاه تصمیم گرفت بازوبند را به من بدهند و آن اتفاق مصادف با قهرمانی استقلال با جام میلز، لیگ قدس، قهرمانی در آسیا، نایب قهرمانی آسیا، جام استقلال قطر ... و برتری های متوالی در دربی مقابل پرسپولیس شد.
بهترین رکورد شکست ناپذیری در تاریخ استقلال
جوارد زرینچه جوان بود و من به صلاحدید آقای پورحیدری به پست مدافع میانی منتقل شدم تا زرینچه که بازیکن باکیفیتی هم بود در پست دفاع راست بازی کند. شاید هواداران استقلال ندانند، اما آن تیم رکورد 42 بازی بدون شکست را در چهار جام به ثبت رساند که برای همیشه در تاریخ باشگاه استقلال ماندگار خواهد شد.
اخراج دربی سال 69؛ بالاخواه عابدزاده شدن و کارت قرمز
فرشاد پیوس روی عابدزاده خطای شدیدی کرد و من فرشاد را هل دادم. البته تصور می کردم آقای دزفولی کارت زرد به ما بدهد، اما او من و رحیم یوسفی را اخراج کرد. در شرایط بسیار خوبی قرار داشتم و این اخراج به سود پرسپولیس شد. فردای آن دربی یکی از روزنامه ها تیتر زد "وزیر استقلال اخراج شد و یک پیاده نظام از پرسپولیس" که این بیانگر اهمیت نقش من در ترکیب بود. افتخار می کنم که در 14 دربی بازی کردم و فقط در آن دیداری که شاهرخ برای پرسپولیس بازی می کرد مغلوب شدم.
از دست رفتن ستاره سوم؛ تقصیر عابدزاده بود
عابدزاده دروازه بان بزرگی در فوتبال ما بود که به استقلال و تیم ملی خدمت کرد، اما در فینال ما از الهلال پیش بودیم و عابدزاده روی یک کاشتته از نزدیکی کرنر شاید بدترین گل عمر خود را دریافت کرد. اگر ما پیروز شده بودیم حالا در این سالها از الهلال پرافتخاتر بودیم و ستاره سوم نیز روی لباس استقلال ثبت می شد.
اما دربی سال 70؛ دو نفر مقابل پرسپولیس کم کاری کردند
برای اولین بار در برنامه شما می گویم، زیرا خیلی از هواداران استقلال از من سوال می کنند. در واقع این شاهرخ بود که چنین تصمیمی گرقت و فنونی زاده هم به حرف او گوش کرد. البته خود فنونی اعتراف کرد که اشتباه کردم حرف شاهرخ را گوش دادم. تیم پرقدرتی داشتیم و پرسپولیس حتی به 18 قدم ما نمی رسید. اما صراحتا می گویم علی پروین هیچ پیغامی به من نداد، اما شاهرخ و فنونی زاده کم کاری کردند و این دیگر به وجدان آنها بازمی گردد و ای کاش این دو بازیکن تعویض شده و به استقلال لطمه نمی زدند. حالا شاید شش تا نه، اما شاید با نتیجه پرگلی پیروز می شدیم، اما کم کاری شاهرخ و مهدی اجازه نداد.
برای من جالب و تعجب برانگیز بود، زیرا شاهرخ از وسط زمین به عابدزاده پاس می داد و فنونی زاده بازی تاخیری انجام می داد. شک نکنید اگر می دانستم که پورحیدری می گفتم این بازیکن را عوض کند. علی پروین برای ما قابل احترام است، اما من بهترین بازیهای خود در مقابل پرسپولیس انجام می دادم و این مسائل در دربی معنی ندارد.
گفتم استقلال ذلیل شده و خداحافظی کردم
در آن مقطع سال 72 و بعد از بازی با نساجی تصمیم گرفتم از فوتبال خداحافظی کنم. در آن مقطع نشریات خیلی در این مورد سوال می کردند، اما از نظر من این مسئل درون خانوادگی است و باید در خود باشگاه حل شود. ما همیشه در هتلی در ساری اسکان داشتیم، اما در آن مقطع هتلی برای تیم رزور نشد.
اما این بار ما را به جویبار و خانه یکی از هواداران بردند و ما آنجا ناهار خوردیم. من و بابازاده در حال استراحت بودیم که من تصمیم به خداحافظی گرفتم. شان و جایگاه تیم نبود که به خاطر هزینه و مشکلات مالی به خانه هواداران برود و آنجا ناهار بخورد. برای ما هتل نگرفتند و من تصمیم به خداحافظی گرفتم، زیرا نمی توانستم این مشکلات را از نردیک ببینم.
وظیفه من به عنوان کاپیتان این بود که حق دیگر بازیکنان را گرفته و اگر مشکلی است حل کنم. اما مدیریت باشگاه، استقلال را به روزی انداخته بود که باید خانه هواداران می رفت. به آقای اولیایی گفتم "استقلال اینقدر ذلیل شده برای استراحت و صرف ناهار باید به خانه یک هوادار در جویبار برود. این استقلالی نیست که یک سال قبل ما قهرمان و نایب قهرمان آسیا شدیم." اما در ادامه بسیاری از ستاره های استقلال جدا شددند و من و حسن زاده و قلعه نویی ماندیم تا تیم را حفظ کنیم، اما در ادامه آن اتفاقات رخ داد.
به خاطر صورت اصلاح کرده مربی استقلال نشدم
در سال 76 و وقتی حجازی سرمربی استقلال شد از من خواست به عنوان مربی کار کنم. فتح اللله زاده سفر بود و من صبر کردم تا ایشان برگردد و من با گرفتن حکم خود به کادر فنی اضافه شوم. اما فتح الله زاده هفته بعد اعلام کرد هیت مدیره با حضور شما موافقت نکرده است.
شاید الان خنده دار باشد، اما فتح الله زاده گفت هیئت مدیره گفته دو نفر با صورت اصلاح کرده و ظاهری شیک پوش نمی توانند روی نیمکت استقلال حضور یابند و حجازی باید دستیاری انتخاب کند که ریش داشته باشد. حجازی با شنیدن این خبر با خنده جلسه را ترک کرد، اما فتح الله زاده گفت من مشکلی نداشتم و هیئت مدیره خواهان حضور حاجیلو شده است که آن شرایط را داشت. شاید حالا این حرف ها خنده دار باشد، اما شاید آن اتفاق مسیر ورزشی من را به کلی عوض می کرد.
انتخاب بهترین دروازه بان تاریخ فوتبال ایران
بی شک من ناصر حجازی را انتخاب می کنم. زیرا او هم از نظر فنی و اخلاقی بهترین بود و شما درس های زیادی از حجازی یاد می گرفتید. او از دیگر دروازه بان های تاریخ فوتبال ایران متمایز بود
مصاحبه از: آریا فاطمی مقذم
ارسال نظر