با تماشای تصویر گابریل کالدرون در کنار سفره شب یلدا بیش از اندازه مشعوف شدیم؛ Gracias Señor.

سایت شماره یک:

به گزارش "ورزش سه"، داستان خسته کننده و سردردآور پرداخت بدهی گابریل کالدرون نیز مانند پرونده های قبلی تمام شده و راهی بخش تاریک بایگانی فوتبال ایران شد. البته احتمالا خیلی زود پرونده اوساگونا و دیگری باز می شود و مدیران نیز وسط این باز و بسته شدن پنجره ها، آب و هوایی عوض کرده و یک قرارداد ضعیف دیگر را نیز روانه آرشیو مملو از اشتباهات مجموعه تحت مدیریت خود می کنند.

سوء مدیریت های غیرقابل توصیف که در نهایت باعث پرداخت شدن مبالغ هنگفت و بی دلیل به افرادی می شود که کسری از این اعداد چند رقمی هم در ایران فعالیت نکرده اند. بحث استقلال و پرسپولیس نیست و مدیران این دو باشگاه پرطرفدار از این حیث کورس شدیدی برای قرار گرفتن در صدر جدول ناکارآمدی دارند.

قراردادهای یک طرفه و عموما تحت فشار جامعه هواداری، نقش آفرینی بیش از اندازه ایجنت، ناتوانی در فن مذاکره و چانه زنی و ... هزار و یک فاکتور، باعث شده فوتبال ایران بازنده بی حرف و حدیث 99 درصد پرونده های بین المللی لقب بگیرد. اعداد نیز عموما از 100 هزار دلار آغاز شده و مانند پرونده مارک ویلموتس سر به فلک هم می گذارد.

 

در واقع همیشه یک طرف ماجرا که ضعف مدیریتی در فوتبال ایران بوده بررسی شده و اینقدر نیز در این رابطه حرف زدیم که هم ما خسته شدیم و هم مدیران؛ حالا شاید یک صلح نانوشته بین ما حاکم شده، آنها از اشتباه کردن خسته نمی شوند و ما نیز دیگر مثل گذشته عصبی نمی شویم.

اما طرف دیگر ماجرا؛ بسیاری از خارجی های شاغل در ایران در سال های گذشته از جمله آندره آ استراماچونی، گابریل کالدرون، رادوشوویچ، شیخ دیاباته و ... از یک مسیر مشخص و تکراری برای دست بالا بودن در مذاکرات و در واقع دریافت رقم مورد نظر خود استفاده می کنند؛ دلبری برای جامعه توده هواداری.

همگی متفق القول علاقه بیش از اندازه ای به هواداران ایرانی داشته و در مدت کم یا زیاد حضور خود در فوتبال این کشور مانند چنین طرفدارانی در تمام دوران حرفه ای خود ندیده اند؛ خواه بازیکنی گمنام از بلوک شرق اروپا باشد و خواه همبازی مارادونا در جام جهانی یا سرمربی اسبق اینتر.

در تمامی ارتباط های کلامی و تصویری، خارجی های شاغل در ایران تکیه بیش از اندازه ای روی این رابطه احساسی ولو در کوتاه مدت داشته و حتی تا مدت ها بعد از رفتن از ایران هم دست از شاید خودشیرینی برای به خصوص هواداران فعال در سوشال مدیا برنمی دارند.

اما این وسط فراموش شده که اغلب آنها دستمزد کاری را دریافت می کنند که هرگز انجام نداده اند. اگر یک دقیقه ذهن خود را مبرا از درگیری های هواداری کنیم، شاید حواس مان سرجایش بیاید و به یاد بیاوریم که همین خارجی های خوش مشرب در بسیای از کشورهای دنیا علیرغم مشکلات مختلف، دریافت دستمزد بدون کار را مذموم دانسته و در حقیقت در شان خود نمی دانند.

بی اغراق هزار و یک مثال وجود دارد؛ از فرناندو ردوندو که در دوران مصدومیت یک سنت دستمزد از میلان نگرفت تا توافق گنارو گتوزو با میلان و همین آخری رونالد کومان. سرمربی هلندی بارسلونا در ماه های اخیر حضور خود روی نیمکت این تیم از هر فرصتی برای احقاق توانایی های خود بهره برده و مکررا به هر بهانه ای تاکید داشت اگر بارسلونا خوب نتیجه نمی گیرد، معلول شرایط وخیم و اسفناک باشگاه بوده، نه ناکامی او در عرصه فنی.

دست آخر همین رونالد کومان حتی بعد از ال کلاسیکو شاهد حمله به خودروی حامل خود و همسرش بود و در بدترین شرایط ممکن و با دلخوری محض از بارسا اخراج شد. معلوم بود خوان لاپورتا از بدو ورود به باشگاه تمایلی به ادامه همکاری ندارد و در نهایت این رابطه بعد از شش ماه به پایان رسید.

اما حتی همین رونالد کومان نیز حاضر شد از بخشی از غرامت خود گذشته، شرایط بارسلونا را درک کند و به مدیری که احتمالا به خون او تشنه بود تخفیفی بدهد. چرا؟ رعایت اصول اخلاقی عرف و مرسوم در تمام جهان، به هر دلیلی اگر وظیفه ات را انجام ندادی، شاید بهتر است از دریافت بخشی از دستمزد خود صرف نظر کنی. نقل یکی از هزار مثال دیگر فقط متن را طولانی و خواننده را خسته می کند و در واقع مثال کومان، شمایلی از جدایی در بدترین شرایط و با نهایت دلخوری بود که عنوان شد.

یا در دوران کرونا، تقریبا بازیکنان تمام باشگاه های بزرگ دنیا PAY CUT کرده و با درک شرایط باشگاه، از دریافت بخشی از دستمزد خود خودداری کردند. اما به ذهن یک نفر از خارجی های شاغل در ایران حتی فکر چنین کاری هم خطور نکرد و تمام و کمال، حقوق همه آنها حتی در بدترین شرایط نیز پرداخت شد.

رادوشویچ تنها در یک مقطع (بعد از جدایی بیرانوند و قبل از جذب حامد لک) فرصت حضور در ترکیب فیکس پرسپولیس را به دست آورده و در همان دوران کوتاه نشان داد گزینه قابل اتکایی حداقل برای تصاحب جایگاه شماره یک نیست. دیاباته در فصل دوم حضور در استقلال از هر بهانه ای برای بازی نکردن استفاده کرد و در مورد کیفیت نازل اوساگونا و استوکس و ... لازم نیست چیزی نوشته شود.

بیشتر از واکنش های درخشان رادو، بوسه های او بر لوگوی پرسپولیس و ژست های تعصبی و پست های اینستاگرامی به جای مانده. استراماچونی بهتر از ما می داند که می توانست بماند و به قولی که به خودش به کودک نابینای استقلالی داده بود وفا کند. خودش خوب می دانست بالاخره راهی برای انتقال دستمزد پیدا خواهد شد، همانطور که برای کی روش و برانکو و دیگری پیدا شد.

اما همین سرمربی خوش تیپ ایتالیایی تا قبل از توافق با الغرافه هر از چندگاهی چهار قلب آبی به نشانه پیمان اخوت ابدی با هواداران استقلال در صفحه خود به اشتراک گذاشته و از رابطه دوستی بی مانند خود با آنها سخن می گفت.

تقاص یک بخشی از این ماجرا هم شاید روی دوش خودمان باشد. وقتی یامگا تنها با یک دبل برابر ذوب آهن از یک فرد گمنام در اینستاگرام پای در مسیر تبدیل شدن به یک سلبریتی می گذارد، احتمالا این امر به او مشتبه می شود که کار بیش از حد بزرگی انجام داده و در واقع وظایف او در استقلال همینجا به اتمام رسیده است.

مارک ویلموتس هم احتمالا سرش شلوغ تر از این حرف ها بود که فرصت نکرد ژست های عوام پسندانه و دلبری برای هواداران را کادوپیچ کرده و تقدیم ما کند. خلاصه اش اینکه کالدرون، استرا، دیاباته، رادو و .... به جای بوسه به لوگو و چهار قلب آبی و ... با تکیه بر اصول انسانی می توانستند از دریافت بخشی از دستمزد خود صرف نظر کرده و حداقل مسیر دریافت آن را تسهیل کنند.

در کنار این دلبری های عوام پسند، کاش کالدرون فراموش نمی کرد همین هواداران چند شکست و نمایش های ضعیف در هفته های ابتدایی را فراموش کرده و با اولین برتری در دربی، 50 هزار نفر ایسلندی به نامش فریاد "کالدرون" سر دادند. استراماچونی نیز حتما از خاطر نمی برد که علیرغم شاید بدترین شروع تاریخ استقلال، هیچ هواداری از گل نازک تر به او نگفت.

کمتر از چند روز پس از پرداخت 700 هزار یوروی مفت، صبح فردای یلدا را با تماشای تصویری از چهره گابریل کالدرون در کنار سفره شب یلدا مزین کردیم و ممنون از سرمربی سابق پرسپولیس؛ همانطور که لابد فکر می کنی بیش از اندازه سر کیف آمدیم و سریعا این پست را هم برای رفیق استقلالی خود فرستادیم تا ضمن یادآوری اهمال استراماچونی و فراموشی استوری کردن تصویری در کنار سفره شب یلدا، فرهنگ کهن باشگاه مورد علاقه خود را بیش از پیش به رخ بکشیم؛ پس Gracias Señor.

 

تگ های مرتبط

ارسال نظر